1 خدایگانا دست مبارکت شب دوش به یک ندب دو سه فارد بباخت بی تاخیر
2 زیاد باد ترا زندگانی اندر ملک که کعبتین نکرد از برای من تقصیر
3 سه تا ببردم و با خود ز بیم می گفتم پگاه خیز و ره خانه گیر و یاد بگیر
4 به ده هزار ظرافت ندب به آخر شد به لعب رقص و کچول و به ضرب نغمه زیر
1 که رساند به سمع خسرو عصر قصه ای از من غریب فقیر
2 گوید ای در خرد دقیق نظر گوید ای در هنر عدیم نظیر
3 گوید ای در جهان به جود خبر گوید ای در زمان به ذهن خبیر
4 گوید ای نزد همت و قدرت اوج کیوان و قصر مهر قصیر
1 شرف الدین محمد حسنی فخرآل رسول و تاج تبار
2 آنکه بد نور دیده زهرا وانکه بد پشت حیدر کرار
3 زین جهان غرور و دار فنا رفت سوی سرای امن و قرار
4 روز یکشنبه سلخ ذیقعده سال بر ششصد و دو چل با چار
1 صاحب عصر شمس دولت و دین ای به تو زنده جان اهل هنر
2 آن مدبر توئی که در تدبیر فلک از خط تو نتابد سر
3 حکم تو امهات را حاکم رای تو آفتاب را رهبر
4 هر کجا از سخا سخن رانند نام میمون تست سر دفتر
1 دلم دیوانه گشت از تاب زنجیر تنم بگداخت زین زندان دلگیر
2 نه شب مه بینم و نه روز خورشید نه بر من می وزد بادی به شبگیر
3 زبونم کرد ایام تبه کار تباهم کرد گردون زبون گیر
4 سرم شد در بهار عمر پر برف دل من در جوانی زود شد پیر
1 سفینه ای به من آورد صدر دریا دل بدان غرض که ز کلکم شود سواد پذیر
2 گشادم و ز سوادش کتابتی دیدم چو عقد لولو منثور و سمط در نثیر
3 همه به صفحه کافور مشق کرده به مشک همه چو برگ سمن عجم بر زده ز عبیر
4 نهاده سلسله ها از سواد بر نقره کشیده گردن روز سپید در زنجیر
1 خسروا راز هفت پرده چرخ پیش رای تو می شود ظاهر
2 گر به هیبت در آسمان نگری چرخ در دور تو شود فاتر
3 قدرت آنجا رسید کز رتبت می نگردد نظر بر او قادر
4 ذات تو جوهریست کز تعظیم شد زبان از بیان آن قاصر
1 کریم پارس و اصیل عراق شمس الدین زهی که ملک ز نام تو یافته اعزاز
2 توئی که فکر تو گر بر فلک گذار کند زلوح چرخ بخواند همه دقایق راز
3 براق قدر تو گر سرکشد ز عالم کون به گرد او نرسد آسمان بیهده تاز
4 چو ابر دست تو گر بر سر جهان بارد زمانه باز رهد جاودان ز رنج نیاز
1 زندگانی خسرو نقبا باد چون مدت زمانه دراز
2 در نظام امور و رفعت قدر با حصول مراد و نعمت و ناز
3 به هر آن کار کآورد رخ و رای باد یارش خدای بی انباز
4 رای عالیش را کنم معلوم حال من چاکر از طریق جواز
1 در طوس دوش گفتم خرم نیم چرا یاریم گفت ساده دلا خرمی و طوس؟
2 گفتم کز آدمی اثر اینجا نیافتم گفتا تو نیز گاو شدی آدمی و طوس؟