برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهرهمند شوید.
1 صورت خوبت نگارا خوش به آیین بستهاند گوییا نقش لبت از جان شیرین بستهاند
2 از برای مقدم خیل و خیالت مردمان زاشک رنگین در دیار دیده آیین بستهاند
3 کار زلف توست مشکافشانی و نظارگان مصلحت را تهمتی بر نافهٔ چین بستهاند
4 یارب آن روی است و در پیرامنش بند کلاه یا به گرد ماه تابان عقد پروین بستهاند
1 مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید
2 از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش زدهام فالی و فریادرسی میآید
3 زآتش وادی ایمن نه منم خرم و بس موسی آنجا به امید قبسی میآید
4 هیچ کس نیست که درکوی تواش کاری نیست هرکس آنجا به طریق هوسی میآید
1 دلا چندم بریزی خون ز دیده شرم دار آخر تو نیز ای دیده خوابی کن مراد دل بر آر آخر
2 منم یا رب که جانان را ز ساعد بوسه میچینم دعای صبحدم دیدی که چون آمد به کار آخر
3 مراد دنیی و عقبی به من بخشید روزیبخش به گوشم قول جنگ اول به دستم زلف یار آخر
4 چو باد از خرمن دونان ربودن خوشهای تا چند ز همت توشهای بردار و خود تخمی بکار آخر
1 صبا به مقدم گل راح روح بخشد باز کجاست بلبل خوشگوی؟ گو برآر آواز!
2 چه حلقهها که زدم بر در دل از سر سوز به بوی روز وصال تو در شبان دراز
3 دلا! ز هجر مکن ناله، زان که در عالم غم است و شادی و خار و گل و نشیب و فراز
4 شبی وصال سحرگه ز بخت خواستهام که با تو شرح سرانجام خود کنم آغاز
1 جانا تو را که گفت که احوال ما مپرس بیگانه گرد و قصهٔ هیچ آشنا مپرس
2 ز آنجا که لطف شامل و خلق کریم توست جرم نکرده عفو کن و ماجرا مپرس
3 خواهی که روشنت شود احوال سوز ما از شمع پرس قصه ز باد هوا مپرس
4 من ذوق سوز عشق تو دانم نه مدعی از شمع پرس قصه ز باد هوا مپرس
1 به جد و جهد چو کاری نمیرود از پیش به کردگار رها کرده بر مصالح خویش
2 به پادشاهی عالم فرو نیارد سر اگر ز سِرِّ قناعت خبر شود درویش
3 بنوش باده که قَسّام صُنع قسمت کرد در آفرینش از انواعِ نوشدارو نیش
4 ز سنگ تفرقه خواهی که منحنی نشوی مشو بسان ترازو تو در پی کم و بیش
1 رهروان را عشق بس باشد دلیل آب چشم اندر رهش کردم سبیل
2 موج اشک ما کی آرد در حساب آن که کشتی راند بر خون قتیل
3 بی می و مطرب به فردوسم مخوان راحتی فی الراح لا فی السلسبیل
4 اختیاری نیست بدنامی من ضلنی فی العشق من یهدی السبیل
1 روز عید است و من امروز در آن تدبیرم که دهم حاصل سیروزه و ساغر گیرم
2 چند روزیست که دورم ز رخ ساقی و جام بس خجالت که به روی آمد ازین تقصیرم
3 من به خلوت ننشینم پس از این، ور به مثل زاهد صومعه بر پای نهد زنجیرم
4 پند پیرانه دهد واعظ شهرم لیکن من نه آنم که دگر پند کسی بپذیرم
1 ای در چمن خوبی رویت چو گل خودرو چین شکن زلفت چون نافهٔ چین خوش بو
2 ماه است رخت یا روز؟ مشک است خطت یا شب؟ سیم است برت یا عاج؟ سنگ است دلت یا رو؟
3 لعلت به در دندان بشکست لب پسته زلفت به خم چوگان بربود دلم چون گو
4 آن رایحهٔ زلف است یا لخلخهٔ عنبر؟ یا غالیه میساید در باغچه حسن او؟
برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهرهمند شوید.