برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهرهمند شوید.
1 برو زاهد به امیدی که داری که دارم همچو تو امیدواری
2 به جز ساغر چه دارد لاله در دست بیا ساقی بیاور آنچه داری
3 مرا در رسته دیوانگان کش که مستی خوشتر است از هوشیاری
4 بپرهیز از من ای صوفی بپرهیز که کردم توبه از پرهیزکاری
1 جای حضور و گلشن امن است این سرای زین در به شادمانی و عیش وطرب در آی
2 ای کاخ دولتی تو چه کاخی که مدرج است در شاخسار گلشن تو سایه همای
3 هر صبح در هوای درت می کند صبوح جمشید تخت چرخ به جام جهان نمای
4 فرخنده نوگل تو چمن را حیات ده جعد بنفشهٔ تو صبا را گره گشای
1 شب از مطرب که دل خوش باد وی را شنیدم نالهٔ جانسوز نى را
2 چنان در سوز من سازش اثر کرد که بىرقّت ندیدم هیچ شىء را
3 حریفى بد مرا ساقى که در شب ز زلف و رخ نمودى شمس وفى را
4 چو شوقم دید در ساغر مىافزود بگفتم ساقى فرخنده پى را
1 لطف باشد گر نپوشى از گداها، روت را تا به کام دل ببیند دیدهٔ ما، روت را
2 همچو هاروتیم دایم در بلاى عشق زار کاشکى هرگز ندیدى دیدهٔ ما، روت را
3 کى شدى هاروت در چاه زنخدانش اسیر گر نگفتى شمهاى از حسن او ماروت را
4 بوى گل برخاست گویى در چمنها، روت بود بلبلان مستند گویى دیده چون ما، روت را
1 تا جمالت عاشقان را زد بوصل خود صلا جان و دل افتادهاند از زلف و خالت در بلا
2 آنچه جان عاشقان از دست هجرت مىکشد س ندیده در جهان جز کشتگان کربلا
3 ترک ما گر مىکند رندى و مستى جان من ترک مستورى و زهدت کرد باید اولا
4 وقت عیش و موسم شادى و هنگام طرب پنجروز ایّام عشرت را غنیمت دان دلا
1 خوشتر از کوی خرابات نباشد جایی که به پیرانه سرم دست دهد ماوایی
2 آرزو میکندم از تو چه پنهان دارم شیشهٔ باده و طلعت خوش زیبایی
3 جای من دیر مغان است مروح وطنی رای من رای بتان است مبارک رایی
4 چه کنی نوش که در دیر چو من شیدا نیست نیست این جز سخن بوالهوس رعنایی
1 چون در بهار خوبی امروز کامکاری شاید که عاشقان را کامی ز لب بر آری
2 با عاشقان بیدل تا چند ناز و عشوه بر بیدلان مسکین تا کی جفا و خواری
3 تا چند همچو چشمت در عین ناتوانی تا چند همچو زلفت در تاب و بی قراری
4 دردی که از تو دارم جوری که از تو بینم گر شمهای بدانی دانم که رحمت آری
1 ساقی اگرت هوای ماهی جز باده مباد نزد ماهی
2 سجّاده و خرقه در خرابات بفروش و بیار جرعه ای می
3 گر زنده دلی شنو ز مستان در گلشن جان ندا یا حی
4 با درد درآ به بوی درمان کونین نگر ز عشق لاشی
1 برو ای طبیبم از سر که خبر ز سر ندارم به خدا رها کنم جان که ز جان خبر ندارم
2 به عیادتم قدم نه که ز بیخودی شوم به می ناب نوش و هم ده که غم دگر ندارم
3 غمم ار خوری از این پس نکنم ز غم خوری بس نظری به جز تو با کس به کسی دگر ندارم
4 ز زَرت کنند زیور به زرت کشند در بر من بینوای مضطر چه کنم که زر ندارم
برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهرهمند شوید.