ای که مهجوری عشاق روا میداری از حافظ شیرازی غزل 449
1. ای که مهجوری عشاق روا میداری
عاشقان را ز بر خویش جدا میداری
1. ای که مهجوری عشاق روا میداری
عاشقان را ز بر خویش جدا میداری
1. روزگاریست که ما را نگران میداری
مخلصان را نه به وضع دگران میداری
1. خوش کرد یاوری فلکت روز داوری
تا شکر چون کنی و چه شکرانه آوری
1. طفیل هستی عشقند آدمی و پری
ارادتی بنما تا سعادتی ببری
1. ای که دایم به خویش مغروری
گر تو را عشق نیست معذوری
1. ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
1. عمر بگذشت به بیحاصلی و بوالهوسی
ای پسر جام میام ده که به پیری برسی
1. نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی
1. هزار جهد بکردم که یار من باشی
مرادبخش دل بیقرار من باشی
1. ای دل آن دم که خراب از می گلگون باشی
بی زر و گنج به صد حشمت قارون باشی
1. زین خوش رقم که بر گل رخسار میکشی
خط بر صحیفه گل و گلزار میکشی
1. سلیمی منذ حلت بالعراق
الاقی من نواها ما الاقی
برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهرهمند شوید.