به جان پیر خرابات و حق صحبت از حافظ شیرازی غزل 405
1. به جان پیر خرابات و حق صحبت او
که نیست در سر من جز هوای خدمت او
...
گفتا برون شدی به تماشای از حافظ شیرازی غزل 406
1. گفتا برون شدی به تماشای ماه نو
از ماه ابروان منت شرم باد رو
...
مزرع سبز فلک دیدم و داس از حافظ شیرازی غزل 407
1. مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
...
ای آفتاب آینه دار جمال از حافظ شیرازی غزل 408
1. ای آفتاب آینه دار جمال تو
مشک سیاه مجمره گردان خال تو
...
ای خونبهای نافه چین خاک از حافظ شیرازی غزل 409
1. ای خونبهای نافه چین خاک راه تو
خورشید سایه پرور طرف کلاه تو
...
ای قبای پادشاهی راست بر از حافظ شیرازی غزل 410
1. ای قبای پادشاهی راست بر بالای تو
زینت تاج و نگین از گوهر والای تو
...
تاب بنفشه می‌دهد طرّهٔ از حافظ شیرازی غزل 411
1. تاب بنفشه می‌دهد طرّهٔ مشکسای تو
پردهٔ غنچه می‌درد خندهٔ دلگشای تو
...
مرا چشمیست خون افشان ز از حافظ شیرازی غزل 412
1. مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو
...
خط عذار یار که بگرفت ماه از حافظ شیرازی غزل 413
1. خط عذار یار که بگرفت ماه از او
خوش حلقه‌ایست لیک به در نیست راه از او
...
گلبن عیش می‌دمد ساقی گلعذار از حافظ شیرازی غزل 414
1. گلبن عیش می‌دمد ساقی گلعذار کو
باد بهار می‌وزد باده خوشگوار کو
...
ای پیک راستان خبر یار ما از حافظ شیرازی غزل 415
1. ای پیک راستان خبر یار ما بگو
احوال گل به بلبل دستان سرا بگو
...