برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهرهمند شوید.
1 سالها پیروی مذهب رندان کردم تا به فتوی خرد حرص به زندان کردم
2 من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم
3 سایهای بر دل ریشم فکن ای گنج روان که من این خانه به سودای تو ویران کردم
4 توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون میگزم لب که چرا گوش به نادان کردم
1 دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم نقشی به یاد خط تو بر آب میزدم
2 ابروی یار در نظر و خرقه سوخته جامی به یاد گوشه محراب میزدم
3 هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست بازش ز طره تو به مضراب میزدم
4 روی نگار در نظرم جلوه مینمود وز دور بوسه بر رخ مهتاب میزدم
1 هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم
2 شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا بر منتهای همت خود کامران شدم
3 ای گلبن جوان بر دولت بخور که من در سایه تو بلبل باغ جهان شدم
4 اول ز تحت و فوق وجودم خبر نبود در مکتب غم تو چنین نکته دان شدم
1 خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم به صورت تو نگاری ندیدم و نشنیدم
2 اگر چه در طلبت همعنان باد شمالم به گرد سرو خرامان قامتت نرسیدم
3 امید در شب زلفت به روز عمر نبستم طمع به دور دهانت ز کام دل ببریدم
4 به شوق چشمه نوشت چه قطرهها که فشاندم ز لعل باده فروشت چه عشوهها که خریدم
1 ز دست کوته خود زیر بارم که از بالابلندان شرمسارم
2 مگر زنجیر مویی گیردم دست وگر نه سر به شیدایی برآرم
3 ز چشم من بپرس اوضاع گردون که شب تا روز اختر میشمارم
4 بدین شکرانه میبوسم لب جام که کرد آگه ز راز روزگارم
1 گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم همچنان چشم گشاد از کرمش میدارم
2 به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام خون دل عکس برون میدهد از رخسارم
3 پرده مطربم از دست برون خواهد برد آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم
4 پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم
1 گر دست دهد خاک کف پای نگارم بر لوح بصر خط غباری بنگارم
2 بر بوی کنار تو شدم غرق و امید است از موج سرشکم که رساند به کنارم
3 پروانه او گر رسدم در طلب جان چون شمع همان دم به دمی جان بسپارم
4 امروز مکش سر ز وفای من و اندیش زان شب که من از غم به دعا دست برآرم
1 در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارم کز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم
2 عاشق و رندم و میخواره به آواز بلند وین همه منصب از آن حور پریوش دارم
3 گر تو زین دست مرا بی سر و سامان داری من به آه سحرت زلف مشوش دارم
4 گر چنین چهره گشاید خط زنگاری دوست من رخ زرد به خونابه منقش دارم
1 مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
2 صفای خلوت خاطر از آن شمع چگل جویم فروغ چشم و نور دل از آن ماه ختن دارم
3 به کام و آرزوی دل چو دارم خلوتی حاصل چه فکر از خبث بدگویان میان انجمن دارم
4 مرا در خانه سروی هست کاندر سایه قدش فراغ از سرو بستانی و شمشاد چمن دارم
برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهرهمند شوید.