چندان که گفتم غم با طبیبان از حافظ شیرازی غزل 383
1. چندان که گفتم غم با طبیبان
درمان نکردند مسکین غریبان
...
برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهرهمند شوید.
1. چندان که گفتم غم با طبیبان
درمان نکردند مسکین غریبان
...
1. میسوزم از فراقت روی از جفا بگردان
هجران بلای ما شد یا رب بلا بگردان
...
1. یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان
وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان
...
1. خدا را کم نشین با خرقه پوشان
رخ از رندان بیسامان مپوشان
...
1. شاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
...
1. بهار و گل طرب انگیز گشت و توبه شکن
به شادی رخ گل بیخ غم ز دل برکن
...
1. چو گل هر دم به بویت جامه در تن
کنم چاک از گریبان تا به دامن
...
1. افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن
مقدمش یا رب مبارک باد بر سرو و سمن
...
1. خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن
تا ببینم که سرانجام چه خواهد بودن
...
1. دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
...
1. منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالودهام به بد دیدن
...