برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهرهمند شوید.
1 هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک
2 مرا امید وصال تو زنده میدارد و گر نه هر دمم از هجر توست بیم هلاک
3 نفس نفس اگر از باد نشنوم بویش زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک
4 رود به خواب دو چشم از خیال تو هیهات بود صبور دل اندر فراق تو حاشاک
1 ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک حق نگه دار که من میروم الله معک
2 تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک
3 در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن کس عیار زر خالص نشناسد چو محک
4 گفته بودی که شوم مست و دو بوست بدهم وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یک
1 خوش خبر باشی ای نسیم شمال که به ما میرسد زمان وصال
2 قصّةُ العشقِ لا انفصام لها فُصِمَت ها هُنا لسانُ القال
3 ما لِسَلمی و من بذی سَلَمِ أینَ جیرانُنا و کیف الحال
4 عَفَتِ الدارُ بعدَ عافیةٍ فاسألوا حالَها عَنِ الاطلال
1 شَمَمتُ روحَ وِدادٍ و شِمتُ برقَ وصال بیا که بوی تو را میرم ای نسیم شمال
2 اَحادیاً بجمالِ الحبیبِ قِف وانزِل که نیست صبر جمیلم ز اشتیاق جمال
3 حکایت شب هجران فروگذاشته به به شکر آن که برافکند پرده روز وصال
4 بیا که پردهٔ گلریز هفت خانه چشم کشیدهایم به تحریر کارگاه خیال
1 دارای جهان نصرت دین خسرو کامل یحیی بن مظفر ملک عالم عادل
2 ای درگه اسلام پناه تو گشاده بر روی زمین روزنه جان و در دل
3 تعظیم تو بر جان و خرد واجب و لازم انعام تو بر کون و مکان فایض و شامل
4 روز ازل از کلک تو یک قطره سیاهی بر روی مه افتاد که شد حل مسائل
1 به وقت گل شدم از توبهٔ شراب خجل که کس مباد ز کردار ناصواب خجل
2 صلاح ما همه دام ره است و من زین بحث نیم ز شاهد و ساقی به هیچ باب خجل
3 بود که یار نرنجد ز ما به خلق کریم که از سؤال ملولیم و از جواب خجل
4 ز خون که رفت شب دوش از سراچهٔ چشم شدیم در نظر رهروان خواب خجل
1 اگر به کوی تو باشد مرا مجال وصول رسد به دولت وصل تو کار من به اصول
2 قرار برده ز من آن دو نرگس رعنا فراغ برده ز من آن دو جادوی مکحول
3 چو بر در تو من بینوای بی زر و زور به هیچ باب ندارم ره خروج و دخول
4 کجا روم چه کنم چاره از کجا جویم که گشتهام ز غم و جور روزگار ملول
1 هر نکتهای که گفتم در وصف آن شمایل هر کو شنید گفتا للهِ دَرُّ قائل
2 تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول آخر بسوخت جانم در کسب این فضایل
3 حلاج بر سر دار این نکته خوش سراید از شافعی نپرسند امثال این مسائل
4 گفتم که کی ببخشی بر جان ناتوانم گفت آن زمان که نبود جان در میانه حائل
1 ای رخت چون خلد و لعلت سلسبیل سلسبیلت کرده جان و دل سبیل
2 سبزپوشان خطت بر گرد لب همچو مورانند گرد سلسبیل
3 ناوک چشم تو در هر گوشهای همچو من افتاده دارد صد قتیل
4 یا رب این آتش که در جان من است سرد کن زان سان که کردی بر خلیل
برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهرهمند شوید.