برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهرهمند شوید.
1 ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
2 از بس که دست میگزم و آه میکشم آتش زدم چو گل به تن لخت لخت خویش
3 دوشم ز بلبلی چه خوش آمد که میسرود گل گوش پهن کرده ز شاخ درخت خویش
4 کای دل تو شاد باش که آن یار تندخو بسیار تندروی نشیند ز بخت خویش
1 قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع که نیست با کسم از بهر مال و جاه نزاع
2 شراب خانگیم بس می مغانه بیار حریف باده رسید ای رفیق توبه وداع
3 خدای را به میام شست و شوی خرقه کنید که من نمیشنوم بوی خیر از این اوضاع
4 ببین که رقص کنان میرود به ناله چنگ کسی که رخصه نفرمودی استماع سماع
1 بامدادان که ز خلوتگه کاخ ابداع شمع خاور فکند بر همه اطراف شعاع
2 برکشد آینه از جیب افق چرخ و در آن بنماید رخ گیتی به هزاران انواع
3 در زوایای طربخانه جمشید فلک ارغنون ساز کند زهره به آهنگ سماع
4 چنگ در غلغله آید که کجا شد منکر جام در قهقهه آید که کجا شد مناع
1 در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع
2 روز و شب خوابم نمیآید به چشم غم پرست بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع
3 رشته صبرم به مقراض غمت ببریده شد همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع
4 گر کمیت اشک گلگونم نبودی گرم رو کی شدی روشن به گیتی راز پنهانم چو شمع
1 سحر به بوی گلستان دمی شدم در باغ که تا چو بلبل بیدل کنم علاج دماغ
2 به جلوه گل سوری نگاه میکردم که بود در شب تیره به روشنی چو چراغ
3 چنان به حسن و جوانی خویشتن مغرور که داشت از دل بلبل هزار گونه فراغ
4 گشاده نرگس رعنا ز حسرت آب از چشم نهاده لاله ز سودا به جان و دل صد داغ
1 طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف گر بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف
2 طرف کرم ز کس نبست این دل پر امید من گر چه سخن همیبرد قصه من به هر طرف
3 از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف
4 ابروی دوست کی شود دستکش خیال من کس نزدهست از این کمان تیر مراد بر هدف
1 زبان خامه ندارد سر بیان فراق وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق
2 دریغ مدت عمرم که بر امید وصال به سر رسید و نیامد به سر زمان فراق
3 سری که بر سر گردون به فخر میسودم به راستان که نهادم بر آستان فراق
4 چگونه باز کنم بال در هوای وصال که ریخت مرغ دلم پر در آشیان فراق
1 مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق گرت مدام میسر شود زهی توفیق
2 جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است هزار بار من این نکته کردهام تحقیق
3 دریغ و درد که تا این زمان ندانستم که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق
4 به مأمنی رو و فرصت شمر غنیمت وقت که در کمینگه عمرند قاطعان طریق
1 اگر شراب خوری جرعهای فشان بر خاک از آن گناه که نفعی رسد به غیر چه باک
2 برو به هر چه تو داری بخور دریغ مخور که بیدریغ زند روزگار تیغ هلاک
3 به خاک پای تو ای سرو نازپرور من که روز واقعه پا وا مگیرم از سر خاک
4 چه دوزخی چه بهشتی چه آدمی چه پری به مذهب همه کفر طریقت است امساک
برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهرهمند شوید.