برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهرهمند شوید.
1 همایِ اوجِ سعادت به دامِ ما افتد اگر تو را گذری بر مُقام ما افتد
2 حباب وار براندازم از نشاط کلاه اگر ز رویِ تو عکسی به جامِ ما افتد
3 شبی که ماهِ مراد از افق شود طالع بُوَد که پرتوِ نوری به بامِ ما افتد
4 به بارگاهِ تو چون باد را نباشد بار کی اتفاقِ مجالِ سلامِ ما افتد؟
1 درختِ دوستی بنشان که کامِ دل به بار آرد نهالِ دشمنی بَرکَن که رنج بیشمار آرد
2 چو مهمانِ خراباتی به عزت باش با رندان که دردِ سر کشی جانا، گرت مستی خمار آرد
3 شبِ صحبت غنیمت دان که بعد از روزگارِ ما بسی گردش کُنَد گردون، بسی لیل و نهار آرد
4 عِماری دارِ لیلی را که مَهدِ ماه در حکم است خدا را در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد
1 کسی که حُسن و خَطِ دوست در نظر دارد محقق است که او حاصلِ بصر دارد
2 چو خامه در رهِ فرمانِ او سرِ طاعت نهادهایم مگر او به تیغ بردارد
3 کسی به وصلِ تو چون شمع یافت پروانه که زیرِ تیغِ تو هر دم سری دگر دارد
4 به پای بوس تو دستِ کسی رسید که او چو آستانه بدین در، همیشه سر دارد
1 دل ما به دور رویت ز چمن فَراغ دارد که چو سرو پایبند است و چو لاله داغ دارد
2 سرِ ما فرونیاید به کمانِ ابروی کس که درون گوشه گیران، ز جهان فَراغ دارد
3 ز بنفشه تاب دارم که ز زلفِ او زند دم تو سیاهِ کم بها بین، که چه در دِماغ دارد
4 به چمن خُرام و بنگر برِ تختِ گل که لاله به ندیمِ شاه ماند که به کف ایاغ دارد
1 آن کس که به دست، جام دارد سلطانیِ جَم، مُدام دارد
2 آبی که خِضِر حیات از او یافت در میکده جو، که جام دارد
3 سررشتهٔ جان، به جام بگذار کاین رشته از او نظام دارد
4 ما و می و زاهدان و تقوا تا یار، سرِ کدام دارد
1 دلی که غیب نمای است و جامِ جم دارد ز خاتمی که دمی گم شود، چه غم دارد
2 به خَطُّ و خالِ گدایان مده خزینهٔ دل به دستِ شاهوَشی دِه که محترم دارد
3 نه هر درخت تحمل کند جفایِ خزان غلامِ همتِ سروم که این قدم دارد
4 رسید موسمِ آن کز طرب چو نرگسِ مست نهد به پایِ قدح هر که شش درم دارد
1 بتی دارم که گِرد گل ز سُنبل سایهبان دارد بهارِ عارضش خطّی به خونِ ارغوان دارد
2 غبارِ خط بپوشانید خورشیدِ رُخَش یا رب بقایِ جاودانش ده، که حُسنِ جاودان دارد
3 چو عاشق میشدم گفتم که بُردم گوهرِ مقصود ندانستم که این دریا چه موجِ خونفشان دارد
4 ز چشمت جان نشاید بُرد کز هر سو که میبینم کمین از گوشهای کردهست و تیر اندر کمان دارد
1 هر آن کو خاطرِ مجموع و یارِ نازنین دارد سعادت همدم او گشت و دولتْ همنشین دارد
2 حریمِ عشق را درگَه بسی بالاتر از عقل است کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
3 دهانِ تَنگِ شیرینش مگر مُلکِ سلیمان است که نقشِ خاتمِ لعلش جهان زیرِ نگین دارد
4 لبِ لعل و خطِ مشکین چو آنش هست و اینش هست بنازم دلبرِ خود را که حُسنش آن و این دارد
1 هر آن که جانبِ اهلِ خدا نگه دارد خُداش در همه حال از بلا نگه دارد
2 حدیثِ دوست نگویم مگر به حضرتِ دوست که آشنا، سخنِ آشنا نگه دارد
3 دلا مَعاش چنان کن که گر بلغزد پای فرشتهات به دو دستِ دعا نگه دارد
4 گَرَت هواست که معشوق نَگْسَلد پیمان نگاه دار سرِ رشته تا نگه دارد
برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهرهمند شوید.