هرچند نباشد خبرت از رازی از قدسی مشهدی رباعی 600
1. هرچند نباشد خبرت از رازی
گوشی بگشا چو کوک گردد سازی
...
1. هرچند نباشد خبرت از رازی
گوشی بگشا چو کوک گردد سازی
...
1. ای عشق، تو ما را به جهان میارزی
دشمن رویی و دوستی میورزی
...
1. شمعی تو، ولی ز انجمن پرهیزی
جانی و ز صحبت بدن پرهیزی
...
1. تجرید گزین تا به نوایی برسی
بگسل ز تعلق که به جایی برسی
...
1. بر آسایش، مدار ننهاد کسی
بی رنج، قدم به کار ننهاد کسی
...
1. خرسند بود چند به نام از تو کسی
بخرام، که نگرفته خرام از تو کسی؟
...
1. نی عزت و اعتبار ماند به کسی
نی خواری و انکسار ماند به کسی
...
1. در وحدت ذات، گفته گوهرپاشی
رمزی که بود فاشتر از هر فاشی:
...
1. گر از یاری، مدام از خود باشی
ور زان خودی، به نام از خود باشی
...
1. ای جان چه شود که مونس تن باشی
وی گل چه بود که زیب گلشن باشی
...
1. در پرده به هر دل آشنا میباشی
از ما پنهان در بر ما میباشی
...
1. بی شعله، چو باده خود به خود میجوشی
غفلت به تو داده داروی بیهوشی
...