آثار قدسی مشهدی

صفحه 3 از 47
47 اثر از غزلیات قدسی مشهدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات قدسی مشهدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار قدسی مشهدی / غزلیات قدسی مشهدی

غزلیات قدسی مشهدی

1 خوشدل کند خیال تو هجران‌کشیده را آتش گل است دیده گلشن‌ندیده را

2 تا آب دیده خون نشود بر زمین مریز در شیشه واگذار می نارسیده را

3 تسلیم شو که اجر شهادت نمی‌دهند در کوی عشق کشته در خون تپیده را

4 بازآ که در فراق رخت نقش روز و شب خال سفید و آب سیاه است دیده را

1 از زبان من غرض گو گرنه حرفی تازه بست بار اوراق تغافل را چرا شیرازه بست؟

2 ای که گویی نیست با معشوق کاری عشق را محمل لیلی که غیر از عشق بر جمازه بست؟

3 در تماشای در و دیوار کوی ساقیان دیده چون خورشید نتواند لب از خمیازه بست

4 عالم از آوازه رسوایی ما پر شده‌ست هرکسی گویا بر این آوازه صد آوازه بست

1 نیست باکی گر به دستم غنچه سیراب نیست در دل من غنچه پیکان او نایاب نیست

2 جلوه صبح است شامم را به یاد روی دوست آسمان را بر شب من منت مهتاب نیست

3 شوق دیدار تو چندان لذت از یک دیدنت بر سر هم ریخت در چشمم که جای خواب نیست

4 خون گری قدسی که دارد گریه خونین اثر پاره دل را چه شد در دیده گر خوناب نیست

1 از پریشانی اگر حاصل شود کامم رواست در خم زلفت دلم را شانه محراب دعاست

2 گرچه دست کوتهم بیگانه است از گردنت همتی دارم که با سرو بلندت آشناست

3 میرم از غیرت چو چشم حسرتم در بر کشد خاک راهت را که چشم توتیا را توتیاست

4 دست در زلف تو دارم چون توانم بود امن؟ بر تنم هر تار پیراهن به جای اژدهاست

1 لیلی‌اش در دل و گوشش به صدای جرس است یا رب این مغلطه مجنون ترا با چه کس است

2 می‌برد برگ گلی باد ز گلزار برون بلبلی در پس دیوار مگر در قفس است؟

3 بلبل از بی‌خودی عشق جهد شاخ به شاخ گل به خون گشته ز غیرت که مگر بوالهوس است

4 عمر در خدمت او صرف شد و یار هنوز پرسد احوال مرا از دگران کاین چه کس است

1 نیست نومیدی گر از حد انتظار ما گذشت ناقه مجنون نه روزی از همین صحرا گذشت؟

2 گر جفایی آید از ارباب دنیا بر دلت بگذران، چون عاقبت می‌باید از دنیا گذشت

3 غنچه بر روح قدح خندید کامشب در چمن مستی بوی گلم از باده حمرا گذشت

4 گر بود صد کوه از آهن، کجا تاب آورد آنچه بر من دوش از هجران او تنها گذشت

1 چه گهرها به عوض بر سر دریا افشاند قطره‌ای چند اگر ابر ز دریا برداشت

2 چون قلم خوانده شود راز دل از نقش پی‌ام در سر کوی تو نتوان قدم از جا برداشت

3 خوش به دشنام تو آمیخته چون شهد به شیر از لبت کام خود اعجاز مسیحا برداشت

4 هست چشمی که بر احوال دلم گریه کند سینه هر زخم که از تیغ تمنا برداشت

1 رغیرتم پوشیده از چشم بدان، خوب مرا داده جا در پرده دل طفل محجوب مرا

2 مدعی بر خویش می‌پیچد چو مکتوب از حسد ناگرفت از دست قاصد یار مکتوب مرا

3 عکس رویش را زچشم آیینه دل جذب کرد دل به دست دیده هم نگذاشت مطلوب مرا

4 شاید از آشفتگی‌های دلم یادش دهد ای صبا آشفته‌تر کن زلف محبوب مرا

1 کو سرانجامی که شب روشن کنم کاشانه را آورم شمع و بدست آرم دل پروانه را

2 بی لبت در پای گلبن بس که خالی مانده‌است می‌کند بلبل خیال آشیان پیمانه را

3 کلبه ما بی‌سرانجامان چراغی گو مدار ما نرنجانیم از خود خاطر پروانه را

4 گر ز چشمم بوی خون آید گناه دیده نیست بر سر لخت جگر باشد بنا این خانه را

1 هرچند در میانه اخوان تمیز نیست داند خرد که مصر سخن بی عزیز نیست

2 سررشته سخن همه چیز آورد به دست چون بنگری برون ز سخن هیچ چیز نیست

3 آگه ز حال سوختگانت که می‌کند؟ شمع از میانه رفته و پروانه نیز نیست

4 نقد حیات خود به هوس می‌دهی ز دست ورنه بهای کون و مکان یک پشیز نیست

آثار قدسی مشهدی

47 اثر از غزلیات قدسی مشهدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات قدسی مشهدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی