خسروا طبع تو روز و شب نشاط آلود باد از قطران تبریزی مقطع 49
1. خسروا طبع تو روز و شب نشاط آلود باد
دشمنانت را ز دیده روی خون پالود باد
1. خسروا طبع تو روز و شب نشاط آلود باد
دشمنانت را ز دیده روی خون پالود باد
1. خسروا گر دون بتاج و تخت تو محتاج باد
کار تو با ناز جفت تخت و جام و تاج باد
1. خدایگان جهان را ز بخت یاری باد
عدیل دولت و اقبال و بختیاری باد
1. بر سبزه همی آب روان آب دواند
وز شاخ همی باد خزان برگ فشاند
1. دولت شاه جهان پاینده چون خورشید باد
ملک وعمر او چو عمر و ملکت جمشید باد
1. بباغ برگ بدینار جعفری ماند
ز برگ باغ بمنسوج ششتری ماند
1. این چه بند است که بر من غم آن ماه نهاد
دل من بر دوره خون زد و دیده بگشاد
1. اگر بمهر من آن ماه را نیاز آید
چنانکه زود برفتست زود باز آید
1. آن را که همی جست و دلم بخت بمن داد
اکنون بستاند دلم از ناز و طرب داد
1. تا آفریدگار مرا رای و هوش داد
بی کس ترم نیاید از خویشتن بیاد
1. هرگه که مرا ز آمدن تو خبر آید
از جان و دلم انده دیرینه برآید
1. شد اسیر آن بت کو دلبر و جنگ آور بود
شمع صد مجلس و پیرایه صد لشگر بود