15 اثر از مقطعات در دیوان اشعار قطران تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار قطران تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

مقطعات در دیوان اشعار قطران تبریزی

1 بهشت من بدو گیتی بجز سرای تو نیست مرا بهشت و سرا هم بجز برای تو نیست

2 دلم نباشد راضی بدل ربودن آن گه بسته با دل و جانی و او بجای تو نیست

3 تنم بپای ببست و دلم بپای ببست مرا دو چشم و دل جانی ولی بپای تو نیست

4 هوای توبه تنم در روان شده است چنانک بهر کجا بنهم دست جز هوای تو نیست

1 تا ماه مرا رفتن با خیل و سپاه است هر روز مرا دل بره و دیده براه است

2 پر گرد سپاه است دو رخسار من از غم تا بر گل رخساره او گرد سپاه است

3 چون زلف درازش غم هجرانش دراز است چون چشم سیاهش ز غمم روز سیاه است

4 از رفتن او رامش و آرامش من رفت گر زود نیاید بر من کار تباه است

1 ای با خدای و با همه خلق خدای راست از داد و راستی همه پیروزئی تراست

2 ملک تو همچو رنج بداندیش تو فزون رنج تو همچو ملک بداندیش تو بکاست

3 طبع تو پاک و جان تو پاک و تن تو پاک قول تو راست و رای تو راست و دل تو راست

4 از پادشاهی تو هرانکو فرار کرد بر جای خویش خاسته بر جان پادشاست؟

1 بدست تو ملکا ملک خسروانی هست بدین جهانت فرمان و کامرانی هست

2 تو یادگار فریدون و آن جمشیدی ز هر دو بر دل و دیدار تو نشانی هست

3 همه سعادت و تایید از آسمان خواهند ترا سعادت و تایید آسمانی هست

4 عدوت بندی هست و جهان گشائی هست گهرت بخشی هست و جهان ستانی هست

1 بار خدایا ز مرگ منت چه آید بی گنهان را ز غم مکش که نشاید

2 خامشی خویش خوار داری لیکن خامشی من ترا همی نکزاید

3 تا تو یکی ره بسوی من نگرائی هیچ سعادت بسوی من نگراید

4 گر بر تو دست من رسد عجبی نیست آنکس کو می خورد تنش برباید

1 ملکان را ز آسمان کبود چون تو هرگز کریم و راد نبود

2 هرگز از تو کسی بلا نکشید هرگز از تو کسی جفا نشنود

3 عید فرخنده باد بر تو ملک باد یزدان ز جان تو خشنود

4 تا ترا درد رنجه داشت همی روز مردم ز درد گشت کبود

1 فراق دیدن جانان دل و جانم دژم دارد دلم پر آب و چین دارد تنم پر تاب و خم دارد

2 کسی کو گم کند یاری که ده خوبی بهم دارد سزد گر نالد از دردش ولیکن سود کم دارد

3 ایا شاهی که تیغ تو زمین را زیر دم دارد فلک فرق همه شاهان ترا زیر قدم دارد

4 زمین اندر عدم گوهر فزون از آب کم دارد بجود از تو کند موجود و جود اندر عدم دارد

1 اسب طرب و عیش تو ای شاه بزین باد جان و تن خصمان تو پیوسته بزین باد

2 خورشید زمینی و خداوند زمانی از جور زمان دشمن تو زیر زمین باد

3 از هیبت تو پشت مخالف چو کمانست بر جان بداندیش تو از مرگ کمین باد

4 چندانکه زمینست ترا زیر رکابست چندانکه سپهر است ترا زیر نگین باد

1 خدایگان جهان را طبیب دارو داد موافق آمد از بهر آنکه نیکو داد

2 اگر چه روزی موئی بکاست از تن شاه هزار سال بجسم و روانش نیرو داد

3 جهان و جان و دل و تنش هر سه باد فدا که هر سه چار مرا چون نگه کنم او داد

4 ایا خدای ترا داده صد هزار هنر هم او بدشمن تو صد هزار آهو داد

1 ماهی دل من بر دو دل خویش بمن داد من هستم از او خرم و او هست ز من شاد

2 بی من نکند شادی و بی من نخورد می همواره چنان بوده و پیوسته چنین باد

3 با ناله و فریادم و با خواهش و کاهش از بسکه همی روز جدائیش کنم یاد

4 من بر بت خویش ایمنم و نیستم ایمن برگشت زمانه همه زان خواهم فریاد

آثار قطران تبریزی

15 اثر از مقطعات در دیوان اشعار قطران تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار قطران تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی