چو باد خزان بگذرد بر درخت از قطران تبریزی مقطع 13
1. چو باد خزان بگذرد بر درخت
کند پرنیان بر تنش لخت لخت
...
1. چو باد خزان بگذرد بر درخت
کند پرنیان بر تنش لخت لخت
...
1. شهریارا خرمی کن کاول شهریور است
با دلارامی که با هر شادئی اندر خور است
...
1. تا نگارین من سرائی گشت
پیشه من غزل سرائی گشت
...
1. مرغ وفا برون ز جهان آشیان گرفت
عنقا صفت ز عالم وحدت کران گرفت
...
1. همیشه شاه شدادی ز بخت خویشتن شاد است
بملک اندر چو پرویز است و بد خواهش چو فرهاد است
...
1. این جهان را سایه تو باد بر سر جاودان
زانکه چندانی که هستی این جهان جان پرور است
...
1. گوشی که در حلقه او بود لفظ تو
مالیده سفاهت هر بدگهر شده است
...
1. ای شهی کز مهر تو چون بهرمان گردد چمست
جام می بستان که عید فرخ و جشن جمست
...
1. بهشت من بدو گیتی بجز سرای تو نیست
مرا بهشت و سرا هم بجز برای تو نیست
...
1. تا ماه مرا رفتن با خیل و سپاه است
هر روز مرا دل بره و دیده براه است
...
1. ای با خدای و با همه خلق خدای راست
از داد و راستی همه پیروزئی تراست
...
1. بدست تو ملکا ملک خسروانی هست
بدین جهانت فرمان و کامرانی هست
...