15 اثر از مقطعات در دیوان اشعار قطران تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار قطران تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

مقطعات در دیوان اشعار قطران تبریزی

1 شاه شدادی همیشه تندرست و شاد باد تا گل و شمشاد باشد با گل و شمشاد باد

2 باد یزدان جاودانه چاره و فریاد او دائم او بیچارگان را چاره و فریاد باد

3 عادت او هست نیکی چرخ با او نیک باد پیشه او هست رادی بخت با او راد باد

4 هرکه آزاد است بادا بنده درگاه او جان او دائم ز بند درد و رنج آزاد باد

1 تا جهان باشد بکام و نام شاهنشاه باد آفتابش تاج باد و آسمانش گاه باد

2 دست بیدادی بداد از مردمان کوتاه کرد باد عمر او دراز و رنج او کوتاه باد

3 مشتری دمساز او را سال و مه دمساز باد واسمان بدخواه او را روز و شب بدخواه باد

4 خوان او و ملک او پاینده همچون کوه باد دشمن او زرد و ناپاینده همچون کاه باد

1 تا ماه مرا رفتن با خیل و سپاه است هر روز مرا دل بره و دیده براه است

2 پر گرد سپاه است دو رخسار من از غم تا بر گل رخساره او گرد سپاه است

3 چون زلف درازش غم هجرانش دراز است چون چشم سیاهش ز غمم روز سیاه است

4 از رفتن او رامش و آرامش من رفت گر زود نیاید بر من کار تباه است

1 آنچه ایزد خواست کرد و آنچه مردم خواست داد شاه را بالنده کرد و تن درستش کرد شاد

2 شاه را تابنده کرد آن تندرستی در بزه شد تنش پالوده چون از باده آسوده لاد

3 هست پنجاه و سه سالش داد پنجاه و سه تب همچنین آمد ز عدل و همچنین آمد ز داد

4 تا ز هر تب گشت ازو پالوده یکساله بزه اینچنین فر ایزد از پیغمبران کس را نداد

1 آواره شد از مسکن و مأوا صنم من از طعنه بدگوی و ز بیغاره دشمن

2 هم بسته زبانم من و هم خسته روانم من هم سوخته جانم من و هم سوخته خرمن

3 از فرقت آن عارض چون ماه ببستان گریانم و نالانم چون ابر به بهمن

4 گریان گه و بیگاه برهمن ز غم بت نالان گه و بیگاه بت از درد برهمن

1 چو باد خزان بگذرد بر درخت کند پرنیان بر تنش لخت لخت

2 از آن پس که در باغ بلبل بساخت ز بیجاده تاج و ز پیروزه تخت

3 در او تخت زرین نهاده است زاغ بشد بلبل از باغ و بربست رخت

4 بکهسار کافور بیزد هوا بپالیز دینار ریزد درخت

1 دولت خورشید شاهان جاودان بر پای باد ملکت امید میران سرمدی بر جای باد

2 دشمن تاریک نالان باد همچون زیر و نای در سرای او همیشه بانک زیر و نای باد

3 تا فراز پایه عرشش رسیده باد سر بر سر شیران ایوانش رسیده پای باد

4 ناز مردم روی جان افزوز شهر آرای اوست جاودان آن روی جان افروز شهر آرای باد

1 هرگه که مرا ز آمدن تو خبر آید از جان و دلم انده دیرینه برآید

2 بسیار عنا دیدم در کان گهر من از بخت همی کانم نزد گهر آید

3 هر روز من از آمدنت شاد کنم دل هر روز همی تخم نشاطم ببر آید

4 اکنون که بداندیش مرا جان بسر آمد دانم که غم دوری ما هم بسر آید

1 ای زدوده دل و زدوده سخن تازه گشت از تو روزگار کهن

2 زائران سر نهاده اند بتو مال تو زین قبل نگیرد تن

3 بگشائی دل یکی به سخا بزدائی دل یکی بسخن

4 بی تو رادی چو دیده بی دیدار بی تو شادی چو دست بی ناخن

1 چو چرخ باد خزان را بباغ راه دهد ببرگ سبز رزان باد رنگ کاه دهد

2 ز ابر پیش هوا پرده سیاه کشد بکه سپیدی از آن پرده سیاه دهد

3 بباده گونه چون مهر و ماه باد دهد بباغ گونه زر ابر مهر ماه دهد

4 یکی ز زر همی دشت را زره پوشد یکی ز سیم همی کوه را کلاه دهد

آثار قطران تبریزی

15 اثر از مقطعات در دیوان اشعار قطران تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار قطران تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی