15 اثر از مقطعات در دیوان اشعار قطران تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار قطران تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

مقطعات در دیوان اشعار قطران تبریزی

1 بار خدایا ز مرگ منت چه آید بی گنهان را ز غم مکش که نشاید

2 خامشی خویش خوار داری لیکن خامشی من ترا همی نکزاید

3 تا تو یکی ره بسوی من نگرائی هیچ سعادت بسوی من نگراید

4 گر بر تو دست من رسد عجبی نیست آنکس کو می خورد تنش برباید

1 اگر به بستان آسیب دید نار از سیب بخانه باز پشیمان شده است از آسیب

2 ز درد سیب بخون در غریق شد دل نار ز شرم نار برنگ عقیق شد رخ سیب

3 می عقیق بران نار و سیب باید خورد ببانک رود و سرود و حدیث ناز و عتیب

4 ز برف کوه شد سیمگون نشیب و فراز ز برگ باغ شده زردگون فراز و نشیب

1 مخالفان ترا گردن ای ملک زده باد بتیر محنتشان دیده دل آژده باد

2 ز راستی وز رادیت باد نفس شریف ز زیرکان و ردان در سرای تو رده باد

3 خجسته جشن سده بر تو شاه فرخ باد میان کفه عمر تو سنگ ده صده باد

4 بدست حکم قضا دام درد و رنج و بلا بگرد جان و تن دشمنان تونده باد

1 ای دل ترا بگفتم کز عاشقی حذر کن بگذار نیکوان را وز مهرشان گذر کن

2 چون روی خوب بینی دیده فراز هم نه چون تیر عشق بارد شرم و خرد سپر کن

3 فرمان من نبردی فرجام خود نجستی پنداشتی که گویم هر ساعتی بتر کن

4 هر گام عاشقی را صدگونه درد و رنج است گر ایمنیت باد از عاشقی حذر کن

1 آن کس که گشت ایران ویران بدست او بسپرد جان بدولت بر شهریار نو

2 همچون فراسیاب کهن بود جان بداد بر شهریار پور سیاوش بنار تو

3 آید چنو سوار دگر بر زمین اگر آید در آسمان کهن کردگار نو

4 بگذار روزگار بشادی و خرمی خسته شود ز غم دل خصمت بخار نو

1 ای چون بهشت مجلس و چون آسمان حصار تا روز حشر باد در او شاد شهریار

2 دیوارهاش محکم و عالی سپهروش ایوانهاش خرم و رنگین بهشت وار

3 مغز اندر او نیابد چیزی بجز نسیم چشم اندر او نبیند چیزی بجز نگار

4 دیبا به پیش نقش تصاویر او چو خاک خارا بمحکمی بر دیدار او چو خار

1 بر گرد مه ز عنبر ما هم زده سماطین چندین هزار خوبی پنهان بزیر زلفین

2 فرزین زلفگان را بر رخ تو بند کردی تا رایگان دلم را شه رخ زدی بفرزین

3 غمگین دلم ز وصلت گردد هماره شادان شادان دلم ز هجرت گردد هماره غمگین

4 از دولت وصالت مسکین شود توانگر سازد توانگری را هجر تو بار مسکین

1 جایگاه شاه یا برگاه یا بر تخت باد وز بداندیشان او روی زمین پردخت باد

2 روز کوشیدن زمینش زیر گرد خیل باد روز آسودن زمانش زیر بار رخت باد

3 بر هواخواهان او آهن چو وشی نرم باد بر بداندیشان او وشی چون آهن سخت باد

4 از پس و پیشش همیشه گاه باد و ماه باد زیر و بالایش همیشه تاج باد و تخت باد

1 این چه بند است که بر من غم آن ماه نهاد دل من بر دوره خون زد و دیده بگشاد

2 دل من برد بگفتار دل آزار بتی که همه فعلش بند است و همه قولش داد

3 بجفا کردن راد است و بدل دادن زفت بوفا کردن زفتست و بدل بردن راد

4 بدهم گفت بتو جان و دل و غم ندهم این پذیرفت و بداد آن پذیرفت و نداد

1 مرغ وفا برون ز جهان آشیان گرفت عنقا صفت ز عالم وحدت کران گرفت

2 از خون دل کنار زمین موج زد چنانکه ز آسیب موج دامن مغرب نشان گرفت

3 طوفان درد کشتی دل را ز راه برد سیلاب غم خرابه جان در میان گرفت

آثار قطران تبریزی

15 اثر از مقطعات در دیوان اشعار قطران تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار قطران تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی