1 تا زمین را آسمان پر لؤلؤ عمان کند کوه و صحرا را صبا پر لاله نعمان کند
2 بوستان پیراهن از پیروزه گون دیبا کند گلستان پیرایه از بیجاده گون مرجان کند
3 باد نوروزی بشاخ گل برآید بامداد لؤلؤ مرجان ببستان اندرون ریزان کند
4 چون سحرگاهان بنفشه دور لاله بشکفد از هوای آن بنفشه پشت چون چوگان کند
1 آباد بر این بر که و این طارم آباد وز هر دو خداوند جهان کامروا باد
2 این برکه افروخته چون چشمه خورشید وین طارم آراسته چون قبله نوشاد
3 با آن نبرد هیچکس از ماء معین نام با این نکند هیچکس از خلد برین یاد
4 از آب روان آن همه ماننده دجله از نقش و نگار این همه چون حله بغداد
1 ایا به تیغ و قلم رنج خصم و دشمن گنج تن عدوی ترا داده روزگار شکنج
2 بناز دست ولی کرده یار با بگماز برنج روی عدو کرده جفت با آرنج
3 ز دیده خون دل افتاده بر رخان عدوت چو نار دانه نشانده بقصد در نارنج
4 بسان موسی عمران ز دست فرعونان همه جهان بگرفتی به تیغ تو بی رنج
1 سرشگ ابر بکردار لؤلؤ لالاست نسیم باد بکردار عنبر ساراست
2 سپاه برف رمید و سپاه لاله رسید خروش زاغ نشست و خروش فاخته خاست
3 بهر کجا نگری پیش چشم تو گهر است بهر کجا گذری زیر پای تو دیباست
4 سما شبانگه گوئی که پر شکوفه ز می است زمین سحرگه گوئی که پر ستاره سماست
1 چون شمال مهرگان اندر هوا پویا شود زاغ گنگ اندر میان بوستان گویا شود
2 نار چون بیجاده گردد سیب چون مرجان شود آب چون پیروزه گردد خاک چون مینا شود
3 هست هم دینار و هم دیبا گرامی از چه رو خوار گردد رز که چون دینار گون دیبا شود
4 گر گل رعنا برفت از گلستان پژمان بباغ سیب زرد و لعل همرنگ گل رعنا شود
1 ای دلارام و دل آشوب و دلاویز پسر عهد کرده بوفا با من و نابرده بسر
2 غم عشق تو روانم بلب آورده بلب درد هجر تو توانم بسر آورده بسر
3 شمنان چون تو ندیدند و نبینند صنم پریان چون تو نزادند و نزایند پسر
4 تا فراق تو خبر بود عیان بود تنم تا فراق تو عیان گشت تنم گشت خبر
1 اگر بتگر چنو داند نگاریدن یکی پیکر روا باشد اگر دعوی خلاقی کند بتگر
2 نه چون او پیکری آید نه حورالعین چنو زاید نه گر باشد پری شاید چنو هرگز پری پیکر
3 بدو رخ چون شکفته گل بدو لب چون فشرده مل یکی بندیست بر سنبل یکی مهریست بر گوهر
4 بگل بر تافته زلفش بهم بربافته زلفش بعنبر یافته زلفش بشم و زیب و رنگ و فر
1 چون عروسی جلوه گر شد باغ و ابرش جلوه گر بر نگارش هر زمان رنگی بیفزاید دگر
2 از بنفشه مر ز او چون شانده بر زنگار نیل از شکوفه شاخ او چون هشته بر مینا گهر
3 بوستان پر حور گشت و گلستان پرنور گشت این یکی گردون مثال وان یکی جنت صور
4 باد بر مینا بباغ اندر همی ریزد درم ابر بر دیبا بکوه اندر همی بارد درر
1 شد ز فر ماه فروردین جهان فردوس وار باغها دیبا سلب شد شاخها مرجان نگار
2 صد هزاران فرش رنگینست در هر بوستان صد هزاران شمع رخشانست در کوهسار
3 از بهاری باد گیتی گشت چون خلد برین گوئی از خلد برین آید همی باد بهار
4 از سرشگ ابر لاله کرده پر لؤلؤ دهان وز نسیم باد سوسن کرد پر عنبر کنار
1 هرکه او را میل خاطر سوی ارزانی بود او برنج و خواری ارزانی و ارزانی بود
2 من بچشم یار از آن خوارم که ارزان یافتست چون ببینی خواری هرچیز ز ارزانی بود
3 بر جفای صد شبش ناید پشیمانی شبی بر وفای یک شبش صد شب پشیمانی بود
4 چون مرا شادان ببیند جفت غمگینی شود چون مرا غمگین ببیند یار شادانی بود