23 اثر از قصاید در دیوان اشعار قطران تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار قطران تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قصاید در دیوان اشعار قطران تبریزی

1 چه بود بهتر و نیکوتر از این هرگز حال داد پیدا شد و پنهان شد بیداد و محال

2 باز رفته بکنار و شده آواره غراب یافته شیر نیستان و شده دور شگال

3 ماه چونان شده کو را نبود هیچ خسوف مهر چونان شده کو را نبود هیچ زوال

4 آمده بار چمن یاسمن و ریخته خار آمده سرو بپالیز و شده سوخته نال

1 خیال شام فراق بتان بروز وصال مرا گداخته دارد ز غم بسان هلال

2 از آن نهیب نماند بچشمم اندر خواب وزین عذاب نماند بجسمم اندر هال

3 فروغ ماه نبینم همی ز بیم خسوف شعاع مهر نیابم همی ز بیم زوال

4 حلال کردم بر خویشتن فراق حرام حرام کردم بر خویشتن وصال حلال

1 نگارینا تو از نوری و دیگر نیکوان از گل چو سنگ از گل شود پیدا چرا هستی تو سنگین دل

2 مرا حقی است بر چشمت نیارم جستن از چشمت بچشم شوخ و باطل جوی حق من مکن باطل

3 بزلفین کردیم بسته بمژگان کردیم خسته گره بر بستگی مفکن مکن بر خستگی پلپل

4 اگر خواهی که غم در من نیاویزد ز من مگذر وگر خواهی که بد با من نیامیزد ز من مکسل

1 ای آنکه ترا بوده بر اندام جهان دام چون بست ترا دست جهان دام بر اندام

2 ز آن پس که همی گام بکام تو زدی چرخ چون داد به ناکام ترا چرخ زدن گام

3 ایام همه عالم از ایام تو خوش بود ایام تو چون تلخ شد از گردش ایام

4 ای خوبتر از یوسف یعقوب ترا روی چون بود مر او را بودت خوب سرانجام

1 ایا درفش تو باز سپید و خصم تو بوم نرفت زیر فلک چون تو خسرویرا بوم

2 چو بوم گردد بر دست حاسدان تو باز چو باز گردد بر بام ناصحان تو بوم

3 سموم گردد بر دوستان تو چو شمال شمال گردد بر دشمنان تو چو سموم

4 بکام یارت ز قوم خوشتر از تسنیم بکام خصمت تسنیم بدتر از ز قوم

1 تا جهان از گل خرم شده چون باغ ارم آهو ایمن شده بر سبزه چو مرغان حرم

2 از بر سوسن بین برگ گل زرد و سپید چو پراکنده بمینا در دینار و درم

3 لاله و سبزه بهم در شده از باد بهار همچو آمیخته پیروزه و بیجاده بهم

4 سمن از باد همی جنبد چون پشت شمن چمن از لاله همی خندد چون روی صنم

1 تا شد از گل بوستان سیمگون بیجاده فام بوی و رنگ از گل ستاند و باده و بیجاده وام

2 از شکوفه باد در بستان شده لؤلؤ فشان وز شقایق سنگ در صحرا شده بیجاده فام

3 حور عین از خلد اگر عمدا ببستان بگذرد خلد با بستان بچشم حور عین آید سقام

4 وقت خفتن سار بر مرجان نهد در باغ سر گاه رفتن گور بر سنبل نهد در دشت گام

1 خلاف بود همیشه میان تیغ و قلم کنون ببخت ملک متفق شدند بهم

2 چگونه کلک که بر دشمنان و بر یاران از اوست راحت و محنت از اوست شادی و غم

3 ضعیف جسم و تن خصم از او شده است ضعیف سقیم لون و دل دوست را شفا ز سقم

4 مخالفانرا چون چوب موسی عمران موافقانرا چون باد عیسی مریم

1 ربود جان و دل من بزلف غالیه فام بتی که بوی دهد زلف او بغالیه وام

2 همی رباید صبرم بزلف غالیه بوی همی فزاید عشقم بجعد غالیه فام

3 یکی نه شست و گل سرخ را گرفته بشست یکی نه دام و مه تام را گرفته بدام

4 که دید توده شود مشگناب بر گل سرخ که دید حلقه شود عود خام بر مه تام

1 هرکه دائم با نگار خویشتن باشد به هم دلش ناویزد به درد و جانش ناویزد به غم

2 پشتش از هجران نباشد چون دو زلف او دو تا دلش از انده نباشد چون دو چشم او دژم

3 من بدل کردم بشادی غم بوصل یار خویش باد شادان آن صنم کز وصل او دورم ز غم

4 هرکه را باشد صنم محراب باشد دوزخی من بهشتی گشته ام تا گشته محرابم صنم

آثار قطران تبریزی

23 اثر از قصاید در دیوان اشعار قطران تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار قطران تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی