23 اثر از قصاید در دیوان اشعار قطران تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار قطران تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قصاید در دیوان اشعار قطران تبریزی

1 تا مهر بر فروخت ببرج حمل چراغ پر شمع و پر چراغ شد از لاله باغ و راغ

2 دیو است زاغ گوئی مقری است عندلیب کز بانک او ز باغ هزیمت گرفت زاغ

3 از بوستان کلاغ هزیمت گرفت راست کز بادریسه کشت سر کوه چون کلاغ

4 از باد شد غدیر بکردار صدر باز وز میغ گشت چرخ بکردار پشت ماغ

1 از غم هجر طراز همه خوبان طراز زرد و باریکم و لرزانم چون تار طراز

2 بامید خبر یار و به طمع نظرش بشبان سیه دیر و بروزان دراز

3 اگرم گوش بخارد نبرم دست بگوش اگرم خواب بگیرد نکنم دیده فراز

4 ای برزم اندر لشگر شکن و رزم افروز وی ببزم اندر شکر شکن و بزم طراز

1 که را پشتی کند گردون چه باشد پشتی لشگر چه باشد یاری لشگر که را دولت بود یاور

2 چه باید کشتن آن تخمی که بی کشتن ببار آید چه باید کندن آن کانی که بی کندن دهد گوهر

3 چه باید مایه آن کس را که یابد سود بی مایه چه باید داد آن کس را که یابد داد بی داور

4 چو بنده رنج بردارد چه باید رنج بر خسرو چو کهتر کار بگذارد چه باید شغل بر مهتر

1 یاقوت سرخ شد ز می از ابر در بار شاخ درخت دارد یاقوت و در بار

2 چون بربط نواخته و چنگ ساخته قمری و فاخته بخروشند بر چنار

3 گل بر زمین بخندد مانند روی دوست ابر از هوا بگرید چون چشم من بزار

4 گوئی مشاطه گشت بباغ اندرون صبا کز فعل او شدند درختان عروس وار

1 با درنگ از درد دل در بوستان دی داد رنگ زرد و پرچین شد چو روی دردمندان با درنگ

2 آن چمن کز لاله و گل بود چون رنگین تذرو شد ز برگ زرد و خاک تیره چون پشت پلنگ

3 آسمان چون تو زی و خز باشدی از خیل ابر راست گشته روز و شب ماننده تیر خدنگ؟

4 تا چو سوزن های زرین شد گیاهان بر درخت برگ چون زرین ورق شد آب صافی شد چو رنگ؟

1 از پار مرا حال بسی خوشتر امسال همواره بدینحال بماناد مرا حال

2 فرخنده تر امسال ز هر سال مرا عید افزوده تر امسال ز هر سال مرا مال

3 من پار همین عید ز نادیدن سروی باریک و نوان بودم چون وقت خزان نال

4 امسال بسی روز نشیند به بر من آنسرو سیه زلف سیه جعد سیه خال

1 گل شکفته نماند مگر بصورت حور خروش رعد نماند مگر بنفخه صور

2 همی رسد ز هوا بر زمین نثار درر همی شود ز زمین بر هوا بخار بخور

3 اگرچه هست زمین جای دیو و معدن دد اگرچه هست هوا جای حور و معدن نور

4 ز ابر گشت هوا جای دیو و معدن دد ز لاله گشت زمین جای نور معدن حور

1 ای ببالا بلای آزادان آرزوی دلی و رنج روان

2 تنم از عشق تو نوان و نزار دلم از رنج تو نژند و نوان

3 آرزوی جوان و پیری تو وز تو دائم بدرد پیر و جوان

4 زین بتنبل همی ستانی دل زان بدستان همی ستانی جان

1 خیال شام فراق بتان بروز وصال مرا گداخته دارد ز غم بسان هلال

2 از آن نهیب نماند بچشمم اندر خواب وزین عذاب نماند بجسمم اندر هال

3 فروغ ماه نبینم همی ز بیم خسوف شعاع مهر نیابم همی ز بیم زوال

4 حلال کردم بر خویشتن فراق حرام حرام کردم بر خویشتن وصال حلال

1 ای مرا دیدار تو جان و جهان بی تو هرگز نی جهان خواهم نه جان

2 ای جهان جان چه شادی باشدم چون نباشی با من ای جان جهان

3 ای بسان حور و آئین پری با که دیگر کرده ای آیین بسان

4 نیک خو بودی شدی نا نیکخو مهربان بودی شدی نامهربان

آثار قطران تبریزی

23 اثر از قصاید در دیوان اشعار قطران تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار قطران تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی