23 اثر از قصاید در دیوان اشعار قطران تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار قطران تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قصاید در دیوان اشعار قطران تبریزی

1 نگار کرد رخ من بخون دیده نگار کنار کرد بیکبارگی مرا ز کنار

2 من از جدائی آن دلبر فریشته خوی ز خورد و خواب جدا مانده ام فریشته وار

3 ز بسکه هجر همی کاهدم چنان شده ام که مهر بر سر دیوار و کاه بر دیوار

4 بسان نار کفیده شده است دیده من وز او سرشگ رونده بسان دانه نار

1 نگه کن روی آن دلبر چو نقش لعبت بربر دو گلنارش ببین پر مار و دو مارش ببین پرپر

2 لبش ماننده مرجان برش ماننده مرمر رخش پیرایه کشمیر و قدش فتنه کشمر

3 لبانش برده رنگ از می رخانش برده نور از خور بشب بر دو رخش خور بین بروز از دو لبش میخور

4 بچین زلف چون سنبل بتاب جعد چون عنبر چو چوگان بسته در چوگان چو چنبر بسته در چنبر

1 هم مساعد یار دارم هم مساعد روزگار بخت با من سازگار و یار با من سازگار

2 لیکن از گفتار بدگویان من دور است دوست لیکن از کردار بدخواهان ز من فرداست یار

3 دردمندم روز و شب او نیز چون من دردمند بیقرارم سال و مه او نیز چون من بیقرار

4 دانه های نار دارد در میان ناردان نار دارد بر سمن گلنار دارد بر چنار

1 همیشه بد بود اندوه و درد فرقت یار بتر بوقت گل و صبح روزگار بهار

2 کنونکه باد بهاری کنار پر گل کرد تهی شده است مرا از گل و بنفشه کنار

3 بهار رویش بر من حصار کرد فراق کنون که لاله و گل سر برون کند ز حصار

4 ز درد فرقت آن چون چنار قامت دوست همی بنالم چون فاخته بشاخ چنار

1 یاقوت سرخ شد ز می از ابر در بار شاخ درخت دارد یاقوت و در بار

2 چون بربط نواخته و چنگ ساخته قمری و فاخته بخروشند بر چنار

3 گل بر زمین بخندد مانند روی دوست ابر از هوا بگرید چون چشم من بزار

4 گوئی مشاطه گشت بباغ اندرون صبا کز فعل او شدند درختان عروس وار

1 از غم هجر طراز همه خوبان طراز زرد و باریکم و لرزانم چون تار طراز

2 بامید خبر یار و به طمع نظرش بشبان سیه دیر و بروزان دراز

3 اگرم گوش بخارد نبرم دست بگوش اگرم خواب بگیرد نکنم دیده فراز

4 ای برزم اندر لشگر شکن و رزم افروز وی ببزم اندر شکر شکن و بزم طراز

1 بهشت وار شد از نوبهار گیتی باز در بهشت بر او کرد چرخ گوئی باز

2 درم درم شده روی زمین چو پشت پلنگ شکن شکن شده آب شمر چو سینه باز

3 سرشگ ابر کند هر فراز را چو نشیب نسیم باد کند هر نشیب را چو فراز

4 اگر نگشت هوا جای آهوان ختن وگر نگشت زمین جای بتگران طراز

1 خسروا بیم است کز گیتی برآید رستخیز تا تو برخیزی بشادی تندرست و شاد خیز

2 پا بنالیدی تو لختی دوستداران ترا دیده ها گشتست باران ریز و دلها ریز ریز

3 رنج و بیماری کشیدی هفته ای آن رفت و ماند با تو هم یار سلامت هم طرب تا رستخیز

4 جاودان در ملک و دولت زی که باشد بی تو ملک همچو تن بی جان و جان بی عقل و جامه بی فریز

1 ز چین زلف مه نیکوان چین و طراز همیشه سلسله ساز است با دو درع طراز

2 گهی ز میغ زند بر مه دو هفته رقم گهی ز مشگ کند بر گل شکفته طراز

3 ز زخم او همه را بیم و دست اوست سلیم که هست گاه زره پوش و گاه تیر انداز

4 نه کوته است درازی او ز جنبش باد گهیش کوته بینی بچهره گاه دراز

1 صبر من عشق آنزلف دراز کو گهی با گل بسیر است و گهی با مل براز

2 تا ندیدم زلف او کژدم ندیدم گل سپر تا ندیدم چشم او نرکس ندیدم مهره باز

3 آن همی آزار دم دل کش خریدارم بجان وین همی رنجاندم جان کش بپروردم بناز

4 او مرا شیرین چو جان است و گرامی چون جهان از جهان و جان ندارد کس ببازی دست باز

آثار قطران تبریزی

23 اثر از قصاید در دیوان اشعار قطران تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار قطران تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی