33 اثر از غزلیات در دیوان اشعار قصاب کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار قصاب کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار قصاب کاشانی

1 چند روزی شد که حیرانم نمی‌دانم چرا رفت بیرون از بدن جانم نمی‌دانم چرا

2 در شگفت استم که همچون صبح بی‌خود دم‌به‌دم چاک می‌گردد گریبانم نمی‌دانم چرا

3 گشته‌ام با آنکه چون ماهی شناور در سرشک در میان آب بریانم نمی‌دانم چرا

4 بدتر از این آنکه چون شب شد نمی‌گردد دمی آشنا مژگان به مژگانم نمی‌دانم چرا

1 تا نگاه دل‌فریبش در نظر دارد مرا ز آرزوی هر دو عالم بی‌خبر دارد مرا

2 گاه در اوج ترقی گاه در عین زوال ذره‌پرور مهر رویش در نظر دارد مرا

3 من نمی‌دانم چه بد کردم که بخت واژگون دور از این در چون دعای بی‌اثر دارد مرا

4 چشم مست ساقی از هر گردش پیمانه‌ای ریزه الماس گویی در جگر دارد مرا

1 افزود عکس رویش خوش بر صفای مینا خواهم نمود امشب جان را فدای مینا

2 بر دامن تو جا کرد از روی مهربانی جا دارد ار گذارم سر را به پای مینا

3 دست تواش به گردن شد آشنا عجب نیست خالی اگر نمایم در دیده جای مینا

4 آموخت تا صراحی ریزش ز دست جودت گردیده کاسه بر کف ساقی گدای مینا

1 بازآ که دل از داغ تو آراسته تن را پر ساخته زین لاله سراپای چمن را

2 ای روشنی دیده چو گشتی ز نظر دور زنهار فراموش مکن حب وطن را

3 جز نام تو حرف دگرم ورد زبان نیست کرده است دلم وقف ثنای تو دهن را

4 در محشر عشاق ضرور است نشانی خوب است شهید تو کند چاک کفن را

1 تا کرده محبت هدف تیر تو جان را بر قصد من ابروی تو زه کرده کمان را

2 حیرت‌زده در باغ تو چون بلبل تصویر نگشاده نظر سوی تو بستیم زبان را

3 در عالم تصویر کس آگه زکسی نیست از هم چه خبر دیده حیرت‌زدگان را

4 باشد چو یکی آینه این خانهٔ زیبا مسکن مشمارید سرای گذران را

1 ای خرم از نسیم وصالت بهارها گلچین بوستان رخت گلعذارها

2 اشجار باغ را به نظر گر درآوری نرگس به جای برگ بروید زخارها

3 بنمای رخ به ما که ز حد رفت کار دل گیرد قرار تا دل ما بی‌قرارها

4 دل کارخانه‌ای است رگ و ریشه پود و تار تا دیده‌ای گسسته ز هم پود و تارها

1 دل پر از افغان و ظاهر خالی از جوشیم ما از سخن لبریز و از گفتار خاموشیم ما

2 تا به بر گیریم هر دم تیر تقدیر تو را جمله اعضا چون کمان پیوسته آغوشیم ما

3 چون تن آیینه پنهان در لباس جوهریم گرچه در ظاهر ز عریانی نمد پوشیم ما

4 حرف بسیار است اما رخصت گفتار نیست بر سر چندین هزار اسرار سر پوشیم ما

1 کی ز جور دهر کم فرصت الم داریم ما چون تو را داریم از دشمن چه غم داریم ما

2 ما اسیران با گرفتاری ز بس خو کرده‌ایم هر کجا در خاک دامی نیست رم داریم ما

3 کم مبادا از سر ما نقش داغ و مد آه سرفرازی‌ها از این چتر و علم داریم ما

4 هست تا اشک ندامت ایمن‌ایم از سوختن بیم ز آتش نیست تا دیده نم داریم ما

1 مگر آن آتشین‌خو آگه از بخت من است امشب که همچون شمع مغز استخوانم روشن است امشب

2 به گلشن جان من دی تا از استغنا گذر کردی ز مژگان تو گل را خار در پیراهن است امشب

3 ز جان افشانی من حسن او را شعله افزون شد مگر بر آتش گل بال بلبل دامن است امشب

4 به دستارم بنفشه مشت خاکستر بود امشب نگاهی کن که گلشن بی تو بر من گلخن است امشب

آثار قصاب کاشانی

33 اثر از غزلیات در دیوان اشعار قصاب کاشانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار قصاب کاشانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی