ز تأثیر محبت سوخت در دل کینه از قصاب کاشانی غزل 13
1. ز تأثیر محبت سوخت در دل کینه عاشق را
ز آه آتشین گرم است لب تا سینه عاشق را
...
در خون جگر همچو حباب است از قصاب کاشانی غزل 14
1. در خون جگر همچو حباب است دل ما
از نیم نفس آه خراب است دل ما
...
ز هر جانب که آن سرو روان خندان از قصاب کاشانی غزل 15
1. ز هر جانب که آن سرو روان خندان شود پیدا
ز شور عاشقان از هر طرف افغان شود پیدا
...
بیایید ای حریفان تا مگر از قصاب کاشانی غزل 16
1. بیایید ای حریفان تا مگر جوییم راهی را
به سوی عشق از این نامرادی‌ها پناهی را
...
پیچ و تاب زلف مشکینت شده از قصاب کاشانی غزل 17
1. پیچ و تاب زلف مشکینت شده زنجیرها
بند بر پا مانده در زنجیر زلفت شیرها
...
صیاد به من تنگ چنان کرده از قصاب کاشانی غزل 18
1. صیاد به من تنگ چنان کرده قفس را
کز تنگی جا بسته به من راه نفس را
...
عشقت چو شمع سوخت سراپا تن از قصاب کاشانی غزل 19
1. عشقت چو شمع سوخت سراپا تن مرا
چون موم و رشته پیرهن و دامن مرا
...
بکش از رخ نقاب و بر فروزان از قصاب کاشانی غزل 20
1. بکش از رخ نقاب و بر فروزان عارض گل را
بیا یک‌سر بسوزان زآتش گل بال بلبل را
...
چند روزی شد که حیرانم نمی‌دانم از قصاب کاشانی غزل 21
1. چند روزی شد که حیرانم نمی‌دانم چرا
رفت بیرون از بدن جانم نمی‌دانم چرا
...
تا نگاه دل‌فریبش در نظر از قصاب کاشانی غزل 22
1. تا نگاه دل‌فریبش در نظر دارد مرا
ز آرزوی هر دو عالم بی‌خبر دارد مرا
...
افزود عکس رویش خوش بر صفای از قصاب کاشانی غزل 23
1. افزود عکس رویش خوش بر صفای مینا
خواهم نمود امشب جان را فدای مینا
...