آثار قاسم انوار

صفحه 29 از 69
69 اثر از غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار

1 درد مرا نوبت درمان رسید کار من از عشق بسامان رسید

2 شکر خدا راست که از لطف او یوسف گم گشته بکنعان رسید

3 دیو از این عرصه کناری گرفت کوکبه فر سلیمان رسید

4 این دل من در طلبش راست رفت راست بسر چشمه حیوان رسید

1 غلطی نیست در حساب و شمار صد هزارست و صد هزار هزار

2 بر جنید این سخن چو تافت بگفت: «لیس ف جبتی سوی الجبار»

3 آن دگر چون بدید روشن، گفت: «لیس فی الدار غیرنا دیار»

4 لمعه عشق اگر شود ظاهر همه مؤمن شوند اهل تتار

1 مظهر ذات و صفت آدم و عالم باشد جام جم راکه شنیدی دل آدم باشد

2 در ره عشق فناباش و سلیم و تسلیم بعد ازین دعوی عشق از تو مسلم باشد

3 دل،که با عشق و محبت نبود محرومست دل نباشد، به یقین خانه ماتم باشد

4 عاشقی را که بود در صفت معشوقی جان او را ز خدا جام دمادم باشد

1 بر دلم بار غم عشق بغایت آمد آخر،ای جان جهان،وقت عنایت آمد

2 سخت آشفته و دلداده و حیران بودیم شکر کین قصه هجران بنهایت آمد

3 ای دل،از تلخی هجران بچه می اندیشی؟ شاد میباش،که از وصل حمایت آمد

4 هست امیدی که دگر بار بوصلش برسی چون دلت را مدد نور هدایت آمد

1 ساقی، بیار باده گل رنگ خوشگوار ماییم و جام باده و گلبانگ گیر و دار

2 هر کس که درد عشق تو با خویشتن نبرد در روز حشر وقت حسابست شرمسار

3 روی جهانیان بمفری و ملجائیست عاشق باختیار ز خود میکند فرار

4 طغیان حال ما همه با کفر میکشد عارف کسی بود که شریعت کند شعار

1 دل آینه صورت و معنیست عجب بود کان شاهدما روی درین آینه ننمود

2 نه نه، چو صفا نبود هرگز ننماید در آینه جان صفت شاهد و مشهود

3 در راه تو عشاق سر از پای ندانند ای دولت عشاق،زهی مقصد و مقصود

4 حاجی ز ره کعبه پشیمان شد و برگشت چون باده نپیمود ره بادیه پیمود

1 دلدار من از خانه ببازار برآمد ناگه بسر کوچه خمار برآمد

2 گلبانگ «تعالی » بشنیدند روانها صد نعره ز تسبیح و ز زنار برآمد

3 دعوی بچه تیره فرو رفت بخواری معنی ز ته که گل فخار برآمد

4 عالم همه روشن شد از آن نور بیکبار گفتند که: آن دلبر عیار برآمد

1 آن ماه دل افروز که رشک قمر آمد در پرده نهانست ولی پرده در آمد

2 گلهای بساتین همه نالند چو بلبل چون حسن تو در صحن چمن جلوه گر آمد

3 هرجا که تجلی رخت جلوه عیان کرد بالا شجری،دل حجری،لب شکر آمد

4 یک لمعه ز رخسار تو در ملک جهان تافت «صدق » ز دل خرقه و زنار بر آمد

1 تعینات جهان در میان بیم و امید ز آسمان بزمین وز ذره تا خورشید

2 همه بر غبت خود در جهان کون فساد کمال خود طلبد از خدای خود جاوید

3 کمال خاک نبات وکمال او حیوان کمال حیوان انسان،که اوست اصل نوید

4 کمال انسان باشد بلوغ حضرت حق که اوست اصل مرادات و مخلص امید

1 امروز بار دیگر آن ماه دلبر آمد شادیست جان و دل را کان شاه کشور آمد

2 باز آمد آن قیامت،آن فتنه و علامت چون ساقیان مهرو،با جام و ساغر آمد

3 دامی نهاد و دانه،آن دلبر یگانه آدم بصد بهانه،در دام دلبر آمد

4 عشق آتشیست سوزان، عقلست مست و حیران دل در میان هر دو محکوم مضطر آمد

آثار قاسم انوار

69 اثر از غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی