آثار قاسم انوار

صفحه 29 از 69
69 اثر از غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار

1 باز آفتاب دولت از بام ما بر آمد عکس جمال ساقی در جام ما درآمد

2 دیدیم آنچه دیدیم در ضمن جام باده از دولت وصالش هجران ما سر آمد

3 عقل اجتهاد جوید،نقل استنادجوید این عشق لاابالی از هر برتر آمد

4 محبوب جان ودلها،نزدیک ماست،اما هستی ما درین ره سد سکندر آمد

1 نهال دولتم را گل بر آمد قیامت شد،که گل بر منبر آمد

2 مواعظ گفت،اما نکته این بود که :عشق از هر دو عالم بر تر آمد

3 کسی کز عشق عزت یافت شاهست سرش بالای چرخ چنبر آمد

4 جمال عشق را هر کس که بشناخت بجوهر از دو عالم بر سر آمد

1 چشم بیدار مرا نوبت دیدار آمد دوست از خلوت جان جانب بازار آمد

2 قصه در پرده نگوئیم،که آن شاه وجود خویشتن را ز پس پرده خریدار آمد

3 علم نصرت منصور ز کیوان بگذشت که چنین مست ومعربد بسردار آمد

4 منکران در صف انکار تبرز کردند سنگ ازین واقعه در موطن اقرار آمد

1 شاد باش،ای دل من،نوبت دیدار آمد سرنگهدار،که آن مونس دلدار آمد

2 یار از خلوت جان جانب بازار رسید گل بقنطار شد و مشک بخروار آمد

3 هر که او وصل ترایافت بجان خواهان شد و آنکه هجران ترا دید بزنهار آمد

4 ای دل، ای دل، چه نشستی؟منشین،در رقص آی صبح صادق بدمید،آن بت عیار آمد

1 باز، ز خم باده های ناب بر آمد ناله زار از دل رباب بر آمد

2 بست نقابی بر آن جمال دل افروز نور جمالش از آن نقاب بر آمد

3 هستی ما بدحجاب راه،چو برخاست از در و دیوار آفتاب بر آمد

4 محتسبان جان و دل ز دست بدادند یار ببازار احتساب بر آمد

1 یار ببازار کاینات برآمد نعره هیهات از جهات برآمد

2 صبح وصالش دمید در همه جایی هر طرفی بانگ الصلات برآمد

3 جمله ذرات گشت زنده جاوید آب که از چشمه حیات بر آمد

4 زلف خوشش سایه کرد،طلعت خورشید نعره ز کفار سومنات برآمد

1 آن یار چو ناگاه ببازار برآمد از هر طرفی مشرق انوار بر آمد

2 ناگاه تجلی جلالی اثری کرد از روزنه روز شب تار برآمد

3 از خانه برون آمد و در خرقه نهان گشت ناگاه بسر حلقه ابرار برآمد

4 منصور کجا بود؟ و ندانم که کجا بود آن دم که «اناالحق » ز سر دار برآمد

1 چون ماه من از مشرق انوار بر آمد کام دلم از لمعه دیدار برآمد

2 آن ماه دل افروز چو بنمود جمالش کام دل و جان جمله بیک بار برآمد

3 چون نور تجلی خداوند عیان شد منصور «اناالحق » گو بردار برآمد

4 آن نور چو با دار و رسن رفت بیک بار آتش ز ته که گل فخار برآمد

1 چون ماه نو از مشرق انوار برآمد فریاد ز اسلام وز کفار برآمد

2 حسنت سخنی گفت بگلذار و ریاحین ریحان بخجالت شد و گل زار بر آمد

3 عشق تو چو افتاد بسر حلقه مستان از حلقه مستان همه انوار برآمد

4 شوقت گذری کرد بکاشانه رندان «صدق » ز دل مست و ز هشیار برآمد

1 دلدار من از خانه ببازار برآمد ناگه بسر کوچه خمار برآمد

2 گلبانگ «تعالی » بشنیدند روانها صد نعره ز تسبیح و ز زنار برآمد

3 دعوی بچه تیره فرو رفت بخواری معنی ز ته که گل فخار برآمد

4 عالم همه روشن شد از آن نور بیکبار گفتند که: آن دلبر عیار برآمد

آثار قاسم انوار

69 اثر از غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی