آثار قاسم انوار

صفحه 28 از 69
69 اثر از غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار

1 از دولت وصال تو کارم بکام شد بختم بلند گشت و سعادت غلام شد

2 از جلوه های حسن تو جانم حیات یافت با چشمهای مست تو عیشم مدام شد

3 گفتی:سلام ذوق سلامت بدل رسید این خانه از سلام تو دارالسلام شد

4 دل را حلال گشت ز عشق تو دم زدن زان دم که یاد غیر تو بردن حرام شد

1 آیینه سبب گشت که روی تو عیان شد روی تو سبب بود که آیینه نهان شد

2 از شرم رخت گشت نهان آینه، آری چون حسن ترا دید که مشهور جهان شد

3 یک لمعه ز رخسار تو ناگاه درخشید جانها همه زان حالت خوش رقص کنان شد

4 با حلقه گیسوی تو هرکس که سری داشت در عاقبت کار ز سودازدگان شد

1 درمان طلب کردم بسی،این درد را درمان نشد وندر پی سامان شدم،آخر سر و سامان نشد

2 آمد مه روزه طلب، ما گشنه ایم و تشنه لب این تشنگی از مانرفت،شعبان ما شعبان نشد

3 چندان قدم زد جان ما در عشق آن جانان ما آسان ما دشوار شد، دشوار ما آسان نشد

4 ای صوفی رنگین نمد، کی آب استد در سبد؟ راهی نرفتی در رشد، کفر تو تا ایمان نشد

1 باز دست عشق عقلم را گریبان میکشد باز جان سوی حریم عز سلطان میکشد

2 باز در خم خانه وحدت ز جام معرفت روح پاکم جرعه ها چون بحر عمان میکشد

3 باز جوهرهای عرفان راز گنج «کنت کنز» لطف محبوب ازل در رشته جان میکشد

4 با وجود ملک معنی هر زمان خط عدم کلک همت بر سواد ملک خاقان میکشد

1 شوری از شیوه شیرین تو پیدا آمد آدم از خلوت عزت بتماشا آمد

2 لمعه ای از رخ زیبای تو بر عالم زد این همه نور یقین ظاهر و پیدا آمد

3 قصه عشق تو گفتند گروهی با هم کوه ازین واقعه حیران شد و شیدا آمد

4 موسی و طور ز سودای تو دیوانه شدند این چنین واقعه برطور تجلا آمد

1 روی هرکس که باندازه مرآت آمد بعد ازین نوبت موسی و مناجات آمد

2 «یوم تبیض و تسود وجوه »گفتند معنی نفی مگویید،که اثبات آمد

3 روی ناخوش نتوان گفت که زیباو نکوست روی نیکو چه توان گفت که جنات آمد؟

4 هر که دید آن رخ نیکو بمرادی برسید روی زیبای تو چون قبله حاجات آمد

1 باده از خم ارادت بسعادت آمد وقت ایمان شد و هنگام شهادت آمد

2 ما و آن یار بخلوت سخنی می گفتیم سر این نکته به «احببت » ارادت آمد

3 قصه جمله جهان را همه کلی دیدیم عشق بر جمله ذرات زیادت آمد

4 فکر کردیم که از عشق حکایت نکنیم فکر عشاق همه خارق عادت آمد

1 بر دلم بار غم عشق بغایت آمد آخر،ای جان جهان،وقت عنایت آمد

2 سخت آشفته و دلداده و حیران بودیم شکر کین قصه هجران بنهایت آمد

3 ای دل،از تلخی هجران بچه می اندیشی؟ شاد میباش،که از وصل حمایت آمد

4 هست امیدی که دگر بار بوصلش برسی چون دلت را مدد نور هدایت آمد

1 آن ماه دل افروز که رشک قمر آمد در پرده نهانست ولی پرده در آمد

2 گلهای بساتین همه نالند چو بلبل چون حسن تو در صحن چمن جلوه گر آمد

3 هرجا که تجلی رخت جلوه عیان کرد بالا شجری،دل حجری،لب شکر آمد

4 یک لمعه ز رخسار تو در ملک جهان تافت «صدق » ز دل خرقه و زنار بر آمد

1 امروز بار دیگر آن ماه دلبر آمد شادیست جان و دل را کان شاه کشور آمد

2 باز آمد آن قیامت،آن فتنه و علامت چون ساقیان مهرو،با جام و ساغر آمد

3 دامی نهاد و دانه،آن دلبر یگانه آدم بصد بهانه،در دام دلبر آمد

4 عشق آتشیست سوزان، عقلست مست و حیران دل در میان هر دو محکوم مضطر آمد

آثار قاسم انوار

69 اثر از غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار قاسم انوار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی