چند در مسجد و در صومعه غارت از قاسم انوار غزل 300
1. چند در مسجد و در صومعه غارت کردند
سبب این بود که می خانه عمارت کردند
...
1. چند در مسجد و در صومعه غارت کردند
سبب این بود که می خانه عمارت کردند
...
1. عاشقان را چو صلا جانب می خانه زدند
آتشی بود که اندر دل دیوانه زدند
...
1. اندرین دور، که مستان طریقت خوارند
گرچه خوارند ولی خوشدل وبرخوردارند
...
1. هر گه که یار شیوه ناز ابتدی کند
عاشق کسی بودکه دل وجان فدی کند
...
1. آنان که بجز روی تو جایی نگرانند
کوته نظرانند و چه کوته نظرانند!
...
1. خرده بینان طریقت همه صرافانند
که بیک جو درم ناسره را نستانند
...
1. آب حیوان،که سکندر طلبش میفرمود
روزی جان خضر گشت و خضر شد خشنود
...
1. ای عشق توام در دو جهان مقصد و مقصود
در طور عدم گشتن من وصل تو موجود
...
1. بر کهن دیر جهان دوست تجلی فرمود
جمله ذرات جهان محو شد از عین شهود
...
1. بیمن دولت محبوب عاقبت محمود
در فسانه ببست و سر قرابه گشود
...
1. تویی،که مرهم ریشی و غایت مقصود
جناب حضرت محبوب عاقبت محمود
...
1. دل آینه صورت و معنیست عجب بود
کان شاهدما روی درین آینه ننمود
...