آثار قاآنی

صفحه 4 از 8
8 اثر از غزلیات قاآنی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات قاآنی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار قاآنی / غزلیات قاآنی

غزلیات قاآنی

1 هر جا حکایت از صنمی دلربا رود از هر زبان بر او همه مدح و ثنا رود

2 در مسجدی که ساده‌رخی می‌کند نماز صد دست بر فلک ز برای دعا رود

3 سر پیش‌ چشم من به حقیقت عزیز نیست الا دمی که در سر مهر و وفا رود

4 این پنج روز عمر گرامی عزیز دار با دوستان بهل که به صدق‌ و صفا رود

1 خلق را قصهٔ حسن پری از یاد رود هرکجا ذکری از آن شوخ پریزاد رود

2 هر شکایت که مرا از تو بود در دل تنگ چون کنم یاد وصالت همه از یاد رود

3 هرکجا کز رخ و بالای تو گویند سخن ظلم باشدکه حدیث ازگل و شمشاد رود

4 وقت آنست که تا سنبلهٔ چرخ مرا از غم سنبل گیسوی تو فریاد رود

1 مست‌ و بیخود سروناز من به‌ صحرا می‌رود با چنین مستی نگه کن تا چه زیبا می‌رود

2 گاه می‌افتد ز مستی گاه می‌خیزد ز جا تا دگر زین رفتنش یارب چه بر ما می‌رود

3 گه تکبر می‌فروشدگه تواضع می کند گاه شرم‌آلوده گاهی بی‌محابا‌ می‌رود

4 او به‌ صحرا می‌رود وز رشک خاک راه او در دو چشم ما ز اشک شور دریا می‌رود

1 دولت آنست که از در صنمی تازه درآید در بر اغیار به بندد سر مینا بگشاید

2 هر شبی نالهٔ من خواب جهانی برباید تاکه در خواب نگارم به کسی رخ ننماید

3 من خود این تجربه‌ کردم که می از دست جوانان ضعف پیری ببرد زور جوانی بفزاید

4 باده در شیشه همان به که پری وار بماند ورنه عقلم کند از ریشه گر از شیشه درآید

1 ماه من از زلف چون گره بگشاید بر دل پرعقده عقدها بفزاید

2 فکر دگر کن دلا که طرهٔ محمود با همه بندد گره گره نگشابد

3 لعل شکربار او شبی که ببوسم از دهنم صبح طعم نیشکر آید

4 دل به چه خو گیرد ار غمش نستاند جان به چه کار آید ار لبش نرباید

1 چونست که اسماعیل هرگه به خروش آید هشیار رود از هوش بی هوش به هوش آید

2 سر تا به قدم مردم از وجد به رقص آیند آواز دلاویزش هرگه که به گوش آید

3 از نغمه لب نوشش‌ صد نیش زند بر دل من بندهٔ این نیشم کز آن لب نوش آید

4 از پای نشیند غم چون او به طرب خیزد خاموش شود بلبل چون او به خروش آید

1 ای شیخ چه دل نهی به دستار گر مرد دلی دلی به دست آر

2 بالای بتان بلای جانست یارب دلم از بلا نگهدار

3 تن لاغر و بار عشق فربه صبر اندک و جود دوست بسیار

4 ای دوست به عمر رفته مانی ترسم که نبینمت دگر بار

1 دلدار بود دین و دل و طاقت و قرار چون او برفت رفت به یکبار هر چهار

2 گویند صبرکن که بیاید نگار تو آن روز صبر رفت که رفت از برم نگار

3 جایی که یار نیست دلم را قرار نیست من آزموده‌ام دل خود را هزار بار

4 عاقل به اختیار نخواهد هلاک خویش پیش از هلاک من زکفم رفت اختیار

1 واقفی ای پیک چون ز حال دل زار حال دل زار گو بیار دل آزار

2 یار دل آزار من وفا نشناسد وه که عجب نعمتیست یار وفادار

3 یار وفادار ار به چنگ من افتد باک ندارم ز دور چرخ جفاکار

4 چرخ جفاکار پای‌بند غمم کرد کیست که رحمت کند به حال گرفتار

1 هرکس به هوای جان گرفتار ما بی تو ز جان خویش بیزار

2 جا بی‌ تو کنم به خلد هیهات دل بی‌تو نهم به عیش زنهار

3 جان بی‌تو به پیکرم بود تنگ سر بی‌تو به گردنم بود بار

4 دلهای گشاده از غمت تنگ جان‌های عزیز در رهت خوار

آثار قاآنی

8 اثر از غزلیات قاآنی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات قاآنی شعر مورد نظر پیدا کنید.