آثار قاآنی

صفحه 3 از 8
8 اثر از غزلیات قاآنی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات قاآنی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار قاآنی / غزلیات قاآنی

غزلیات قاآنی

1 دل شکسته من آهش ار اثر دارد دعاکنم که خدایش شکسته‌تر دارد

2 ز سیم اشک و زر چهره‌ام توان دانست که شهر عشق گدایان معتبر دارد

3 مراست خانه بیابان و دل ز خون دریا تو عشق بین که مرا میر بحر و بر دارد

4 دلم به زلف تو آهی کشید و جانم سوخت درست شدکه به شب آه دل اثر دارد

1 مرا شوخیست شیرین‌لب که ‌رنگ نیشکر دارد جمال مهر و حس حور و خوبی قمر دارد

2 مُحلّق مشک تبّت را به برگ یاسمن سازد معلق ماه نخشب را به سرو کاشمر دارد

3 به ‌رنگ نیشکر ماند رخش‌ لیکن عجب دارم که لعل دلفریبش از چه طعم نیشکر دارد

4 مگمر اکسیر طنازیست حس عالم افمروزش که از تاثیر آن اکسیر رویش رنگ زر دارد

1 غم عشق تو آ‌زادم ز غم‌های جهان دارد بدان غم کرده‌ای شادم خدایت شادمان دارد

2 شبی گفتم ز شرینی دهانت طعم جان دارد بگفت ار بوسیش بینی حلاوت بیش از آن دارد

3 مرا دارد بلای عشقت از رنج جهان ایمن به فضل خویش ایزد آن بلا را در امان دارد

4 مرا کز عشق می‌سوزم ز دوزخ چند ترسانی کسی از مرگ می‌ترسد که در دل خوف جان دارد

1 دل تو خاره و جسمت حریر را ماند رخت ستاره و زلفت عبیر را ماند

2 رخم چو زلف تو پرچین شدست و شادم ازین که موی یار جوان روی پیر را ماند

3 چنین که روی تو در شام زلف جلوه کند مسلمست که ماه منیر را ماند

4 بدین صفت که سر افکنده زلف پیش رخت ستاده پیش توانگر فقیر را ماند

1 رفتند دوستان و کم از بیش و کم نماند روزم سیاه گشت و برم سایه هم نماند

2 چون صبح از آن سبب نفس سرد می کشم کان صبح چهره چون نفس صبحدم نماند

3 با من ستم نمی‌کند ار یار من رواست چندان ستم نمودکه دیگر ستم نماند

4 گویی دلت چرا نشد از هجر من غمین آن قدر تنگ شدکه درو جای غم نماند

1 نگار سرو قد من چو عزم باغ کند چو برگ لاله دل باغ پر ز داغ کند

2 به باغ می‌رود امروز نی غلط گفتم که هرکجا بخرامد ز چهره باغ کند

3 پر از بنفشه شود راغ از دو گیسویش اگر به فصل زمستان گذر به راغ کند

4 ز دلربایی چشمش شراب مست شود در آن زمان که می از شیشه در ایاغ کند

1 لحن اسماعیل آشوبی که در دستان کند کافرم چنگیز اگر با جیش ترکستان کند

2 ساز دستان چون نماید شور آوازش به بزم هوش هشیاران رباید تا چه با مستان کند

3 هم گل بویا بود هم بلبل گویا بود زان گهی دستان کند گه جلوه چون بستان کند

4 خود بود هشیار و چشمش مست می‌خواهد به مکر صید هشیاران و مستان هردو زین دستان کند

1 ای رفیقان امشب اسماعیل غوغا می‌کند چنگ را ز آواز شورانگیز رسوا می‌کند

2 آسمان امشب ز حیرانی سراپا گشته چشم صنع حق را در وجود او تماشا می‌کند

3 راه گوش عاشقان از لحن دلکش می‌زند صید چشم ناظران از روی زیبا می‌کند

4 نغمهٔ شیرین او گویی غذای روح ماست کز لطافت در دل و مغز و جگر جا می‌کند

1 طالع مسعود چیست طلعت محمود شکر که تنها مراست طالع مسعود

2 چند دهی زاهدا به خلد فریبم طلعت محمود به ز جنت موعود

3 ما به تو مستظهریم از همه عالم نزد تو مقبول به که از همه مردود

4 روی تو مسجود هست و زلف تو ساجد ای سر و جانم فدای ساجد و مسجود

1 شب دوشین‌ که مرا لب به لب نوشین بود شب که از عمر شمردیم شب دوشین بود

2 گاه لب بر لب جانانه و گه بر لب جام تا دم صبح مرا کار به شب دوش این بود

3 نوعروسیست جهیزش‌ همه شادی و نشاط دختر زر نتوان گفت گران کابین بود

4 شوق آن ماه روان از مژه‌ام پروین داشت کار چشمم همه شب با مه و با پروین بود

آثار قاآنی

8 اثر از غزلیات قاآنی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات قاآنی شعر مورد نظر پیدا کنید.