آثار قاآنی

صفحه 7 از 8
8 اثر از غزلیات قاآنی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات قاآنی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار قاآنی / غزلیات قاآنی

غزلیات قاآنی

1 به جرم عشق تو گر می‌زنند بر دارم گمان مبرکه ز عشق تو دست بردارم

2 مگوکه جان مرا با تو آشنایی نیست که با وجود تو از هرکه هست بیزارم

3 از آن سبب که زبان راز دل نمی‌داند حدیث عشق ترا بر زبان نمی‌آرم

4 مرا دلیل بس این درگشاد و بست جهان که رخ گشودی و بستی زبان گفتارم

1 دامن وصل تو گر افتد به دست پای به دامن کشم از هرچه هست

2 عشق توام چشم درایت بدوخت مه‌ر توام دست کفایت ببست

3 شوق رخت پردهٔ عقلم درید سنگ غمت شیشهٔ صبرم شکست

4 رنگ رخت آب برونم ببرد مشک خطت ریش درونم بخست

1 یارکی هست مرا به لطافت ملکو به حلاوت شکر و به ملاحت نمکو

2 دی مرا گفت به طیش غم برانگیخته جیش از پی موکب عیش ساخت باید یزکو

3 خیز و آن باده بنوش‌ که روی پاک ز هوش‌ رودت جوش و خروش‌ بسماک از سمکو

4 پشه زو پیل شود قطره زو نیل شود زو ابابیل شود باز سیمین پر کو

1 تو را رسمست اول دلربایی نخستین مهر و آخر بی‌ وفایی

2 در اول می‌نمایی دانهٔ خال در آخر دام گیسو می گشایی

3 چو کوته می‌نمودی زلف گفتم یقین کوته شود شام جدایی

4 ندانستم کمند طالع من ز بام وصل یابد نارسایی

1 دل هرجایی من آفت جانست و تنست آتش عمر خود و برق تن و جان منست

2 از سر زلف بتانش نتوان کردن فرق در تن تیره‌اش از بس که شکنج و شکنست

3 حاصل وقتم از آن نیست به جز رنج و بلا نه دلست این به حقیقت که بلا و فتنست

4 دیده آ‌زادی خود را به گرفتاری خویش زین سبب عشق نکویانش شعارست و فنست

1 ز بس که هجر تو لاغر میان بکاست تنم قسم به جان تو کزین تهیست پیرهنم

2 مرا که پیش زبان دم نمی‌زند شمشیر بیا تو با دم شمشیر زن که دم نزنم

3 ز خویشتن به جهان هرکسی خبر دارد خلاف من که نباشد خبر ز خویشتنم

4 حدیث لعل تو تا بر زبان من جاریست زنند خلق شب و روز بوسه بر دهنم

1 دل شکسته من آهش ار اثر دارد دعاکنم که خدایش شکسته‌تر دارد

2 ز سیم اشک و زر چهره‌ام توان دانست که شهر عشق گدایان معتبر دارد

3 مراست خانه بیابان و دل ز خون دریا تو عشق بین که مرا میر بحر و بر دارد

4 دلم به زلف تو آهی کشید و جانم سوخت درست شدکه به شب آه دل اثر دارد

1 حیران کند جمال تو ماه دو هفته را خجلت دهد رخ تو گل نو شکفته را

2 دارم چو ماه یکشبه آغوش از آن تهی تا در بغل کشم چو تو ماهی دو هفته را

3 باید کنون گریست که دل پاک شد ز غیر رسمی نکوست آب زدن راه رفته را

4 بینم به خواب روی تو آری به غیر آب ناید به خواب تشنهٔ ناکام خفته را

1 دولت آنست که از در صنمی تازه درآید در بر اغیار به بندد سر مینا بگشاید

2 هر شبی نالهٔ من خواب جهانی برباید تاکه در خواب نگارم به کسی رخ ننماید

3 من خود این تجربه‌ کردم که می از دست جوانان ضعف پیری ببرد زور جوانی بفزاید

4 باده در شیشه همان به که پری وار بماند ورنه عقلم کند از ریشه گر از شیشه درآید

1 ای حسن تو چون فتنهٔ چشم تو جهانگیر صد سلسله دل در خم زلف تو به زنجیر

2 عشق من و رخسار تو این هردو جهانسوز حسن تو وگفتار من این هردو جهانگیر

3 قدم چوکمان قد تو چون تیر از آن‌رو تند از بر من می گذری چون زکمان تیر

4 هر آیهٔ رحمت که در انجیل و زبورست هست این همه را روی تو ترسا بچه تفسیر

آثار قاآنی

8 اثر از غزلیات قاآنی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات قاآنی شعر مورد نظر پیدا کنید.