آثار قاآنی

صفحه 6 از 37
37 اثر از قصاید قاآنی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید قاآنی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار قاآنی / قصاید قاآنی

قصاید قاآنی

1 تا ابد چشم بد ازگنجور دارا دور باد بحر وکان خالی زگنج همت‌گنجور باد

2 آن حسین اسم حسن رسمی ‌که چشم روزگار از می مینای مهرش جاودان مخمور باد

3 آنکه ‌چون معمار جودش قصد آبادی‌ کند آسمان در آستانش‌کمترین مزدور باد

4 بر فروغ طلعتش هرگه‌که بگشایند چشم دیدهٔ احباب روشن چشم اعدا کور باد

1 باز با صعوه ندانم ز چه رو رام ‌گرفت بازگیتی مگر از عدل شه آرام‌گرفت

2 آنکه چون آتش آین سوخت به مه‌تاب افکند وآنکه چون مجمره افروخت ز جم جام‌ گرفت

3 حامی ملت اسلام حسن شه‌ که به دهر رونق از خنجر او ملت اسلام گرفت

4 آ‌نکه از تیغ یلی شد ز یلان سینه شکاف وآنکه کوپال گران ازکف بهرام گرفت

1 صبح آفتاب چون ز فلک سر زد ماهم به خشم سندان بر در زد

2 جستم ز جاگشودم درگفتی خورشید از کنار افق سر زد

3 ای بس‌ که حنده خندهٔ نوشینش بر بسته بسته قند مکرّر زد

4 ننشسته بردرید گریبان را پهلو ز تن به صبح من‌رر زد

1 دوش کانجم شد عیان بر این سپهر گرد گرد همچو پیکان ‌های سیمین از درون تیره‌ گرد

2 راست گفتی صد هزاران مهره از عاج سپید چیده نراد قضا بر آبنوسن تخه نرد

3 یا نه‌ گفتی صدهزاران عنکبوت از سیم ناب تار پرتو می‌تنند از اوج سقفی لاجورد

4 درکنار من نگاری رشک یک ‌فردوس حور چون غزالی با هژبری بر سر یک آبخورد

1 چون خواست کردگار که گیتی نظام گیرد دولت قویم‌ گردد ملت قوام‌ گیرد

2 ملک رمیده از نو باز انقیاد جوید دین شمیده از نو باز انظام‌گیرد

3 عباس شاه ملک ستان را نمود مُلهَم تا زین نهد برابرش در کف حسام ‌گیرد

4 اجزای امن از مددش التیام جوید بنیاد جور از سخطش انهدام‌گیرد

1 هله نزدیک شد ای دل‌ که زمستان‌ گذرد دور بستان شود و عهد شبشان‌ گذرد

2 ابر بر طرف چمن‌ گریان‌ گریان پوید لاله بر صحن دمن خندان خندان گذرد

3 هر سحرکبک چو از راغ خرامد سوی باغ طفل‌ گویی به شبستان ز دبستان‌ گذرد

4 مشک بپراکند اندر همه آفاق نسیم بس‌که بر یاسمن و سنبل و ریحان‌گذرد

1 ای صفاهان مژده کاینک شاه دوران می رسد جسم بیجان ترا از نو به تن جان می‌رسد

2 غصه را بدرود کن‌کاید مسرت این زمان درد را پیغام‌ ده‌ کاین‌ لحظه درمان می‌رسد

3 گرد نعل توسنش بنشست بر اندام ما خاک راه موکبش تا چرخ‌گردان می‌رسد

4 ظل چتر رایتش ‌‌گسترده تا ترشم برین دور باش حضرتش‌‌تاکاخ‌کیوان می‌رسد

1 عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت صد شکر که این آمد و صد شکر که آن رفت

2 این با طرب و خرمی و فرخی آمد وان باکرم و محنت و رنج و مرضان رفت

3 عید آمد و شد عیش‌ و نشاط و طرب آغاز مه رفت و خرافات خرافات خران رفت

4 ایام نشاط و طرب و خرمی آمد هنگام بساط و شعب و زرق و فسان رفت

1 باد نوروزی شمیم عطر جان می‌آورد در چمن ‌از مشک چین صد کاروان می‌آورد

2 رستم عید از برای چشم‌ کاووس بهار نوشدارو از دل دیو خزان می‌آورد

3 با منوچهر صبا زی آفریدون ربیع فتح‌نامهٔ سلم دی از خاوران می‌آورد

4 بهر دفع بیور اسب دی ‌گلستان ‌کاوه را ازگل سوری درفش کاویان می‌آورد

1 به کف هر آنکه سر زلف دلستان دارد به دست سلسله عمر جاودان دارد

2 جبین و چهره و ابروی دوست پنداری به برج قوس مه و مشتری قران دارد

3 میان جمع پریشان دلی ز من‌گم شد بیا که زلف تو از حال او نشان دارد

4 ز من مپرس دلت صید تیر نازکه شد ازو بپرس که ابروی چون‌ کمان دارد

آثار قاآنی

37 اثر از قصاید قاآنی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید قاآنی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی