آثار قاآنی

صفحه 4 از 37
37 اثر از قصاید قاآنی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید قاآنی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار قاآنی / قصاید قاآنی

قصاید قاآنی

1 چه ‌جوهرست ‌که‌هست اعتبار آتش و آب چه‌ گوهرست‌ که زیبد نگار آتش و آب

2 چه لعبتست‌ که چون‌ کودکانش مادر دهر نموده تربیت اندر کنار آتش و آب

3 دوام دولت و دین و ثبات چرخ و زمین قرار خاک و هوا و مدار آتش و آب

4 مگر توگویی معمار چرخ‌کرده بنا شگفت باره‌یی اندر دیار آتش و آب

1 که جلوه‌ کرد که آفاق پر ز انوارست که رخ نمود که ‌گیتی تمام فرخارست

2 که لب‌ گشود ندانم‌ که از حلاوت او به هرکجا که نظر می‌کنم نمکزارست

3 دگر ‌که آمد و زنجیر دل ‌که جنبانید که بر نهاده چو مجنون به دشت و‌ کهسار است

4 چه تاک بود که بنشاند و کی رسید انگور که هفت خم سپهر از شراب سرشارست

1 دارد اگرچه بر همه‌کس روزگار دست دارد به پیش دست و دل شهریار دست

2 شاه جهان بهادر دوران حسن شه آنک دارد به خسروان جهان ز افتخار دست

3 شاهنشهی‌ که بیرون نامد ز آستین چون دست همتش یکی از صدهزار دست

4 نگرفته است پیش کسی از ره سئوال جز پیش ساقی از پس جام عقار دست

1 روز می و وقت عیش وگاه سرورست یار جوان می ‌کهن خدای غفورست

2 میل و سکون شوق و صبر ذوق و تحمّل شعله‌و خس‌برق و دشت‌سنگ و بلورست

3 بادیه پر سنگ و وقت تنگ و قدم لنگ توشه‌کم و ره دراز و مرحله دورست

4 یار غیورست و حسن سرکش و من مست شوق فزون صبر کم شراب طهورست

1 ای ترا در چهره آب و وی ترا در طره تاب در دلم‌زان آب تاب و بر رخم زین تاب آب

2 هست‌در چشمم عیان‌و هست‌در جسمم نهان هرچه‌در روی‌تو آب و هرچه در موی تو تاب

3 آب و تاب روی و مویت برده آب و تاب من آن زدینم برده آب و این ز جسمم برده تاب

4 رو بتابی مو نتابی برخلاف رای من چندگویم چند مویم مو بتاب و رو متاب

1 گرفت عرصهٔ‌گیتی شمیم عنبر ناب زگرد خاک سرکوی میرعرش‌ جناب

2 وکیل ملک ملک مهتری ‌که فُلک فلک به بحر همت او چون سفینه درگرداب

3 بزرگ ‌همت وکوچک‌دلی‌که دست و دلش یکی به بحر زند طعنه دیگری به سحاب

4 بهادری ‌که ز تف شرار شمشیری بود مزاج معاند همعشه در تب و تاب

1 ای به از روز دگر هر روز کارت باد بهروزی قرین روزگارت

2 روز بارت‌کت فتد در پره‌گردون گردن‌گردان بود در زیر بارت

3 آشکارا بر نهانی پرده پوشد راز پنهان پیش رای آشکارت

4 رخ چو فرزین آردت هر شه پیاده چون بر اسب پیلتن بیند سوارت

1 ساقی امشب می پیاپی ده که من بر جای آب نذر کردستم کزین پس‌ می ننوشم جز شراب

2 منت ایزد را که شه رست از قضای آسمان ور نه در معمورهٔ هستی فتادی انقلاب

3 چشم بخت عالمی از خواب غم بیدار شد اینکه می‌بینم به بیداریست یارب یا به خواب

4 جام‌ کیخسرو پر از می‌ کن‌ که تا چون تهمتن کینهٔ خون سیاوش خواهم از افراسیاب

1 ای‌دل اقبال ‌و سعادت نه به سعی ‌و طلب است این‌چنین‌کامروایی نه به عقل و ادب است

2 جامهٔ بخت به اندازهٔ دانش نبرند زانکه‌دوران‌را گردش به‌خلاف‌حسب است

3 بختیاری نه به‌اصلست ونسب نی به‌حسب کامگاری را چونان‌که ز اصل و نسب است

4 تا به کی ناله و افغان کنی ای دل از چرخ یا خود از دهرکه دورانش همی بوالعجب است

1 باز این تویی شهاکه جهانت مسخرست بر تارکت ز مهر جهانتاب افسرست

2 باز این منم ‌که طبع روانم سخن‌سر است شیرشن کلام من به مثل تنگ شکرست

3 باز ای‌ تویی شها که سزاوار تست مدح طبعت محیط فیض و کفت‌ کان‌ گوهرست

4 باز این منم‌که تا ز ثنای تو دم زنم غمگین ز فکر روشن من مهر انور ست

آثار قاآنی

37 اثر از قصاید قاآنی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید قاآنی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی