چه مایه مایلی ای ترک ترک و خفتان از قاآنی قصیده 12
1. چه مایه مایلی ای ترک ترک و خفتان را
یکی بیاو میازار چهر الوان را
1. چه مایه مایلی ای ترک ترک و خفتان را
یکی بیاو میازار چهر الوان را
1. خیز ای غلام زینکن یکران را
آنگرم سیر صاعقه جولان را
1. در خواب دوش دیدم آن سرو راستین را
بر رخ حجابکرده از شوخی آستین را
1. شاه ختن چو دوش نهان شد به مکمنا
وز فرق سر فکند زر اندودگرزنا
1. نسیم خلد میرود مگر ز جویبارها
که بوی مشک میدهد هوای مرغزارها
1. از سروش وحدتم بر گوش هوش آمد خطاب
یافتی لا تبطل الاوقات فی عهدالشباب
1. خیمهٔ زربفت زد بر چرخ نیلی آفتاب
از پرند نیلگون آویخت بس زرین طناب
1. دوشم مگر چه بودکه هیچم نبرد خواب
پروین به رخ فشاندم تا سر زد آفتاب
1. دو قلاع کفرند با هم مصاحب
یکی تیغ خسرو یکیکلک صاحب
1. آنچه من بینم به بیداری نبیندکس به خواب
زانکه در یکحال هم در راحتم هم در عذاب
1. ای ترا در چهره آب و وی ترا در طره تاب
در دلمزان آب تاب و بر رخم زین تاب آب