آثار قاآنی

صفحه 5 از 37
37 اثر از قصاید قاآنی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید قاآنی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار قاآنی / قصاید قاآنی

قصاید قاآنی

1 گاه ط‌رب و رو‌ز می و فصل بهارست جان خرم و دل فارغ و شاهد به‌کنارست

2 باد سحر از آتش گل مجمره سوزست خاک چمن از آب روان آینه‌دارست

3 تا می‌نگری کوکبه ی سوری و سرو است تا می‌شنوی زمزمهٔ صلصل و سارست

4 سورث به چه ماند به یکی حقه یاقوت کان حقهٔ یاقوت پر از مشک تتارست

1 در چشم منست آنچه به رخسار تو آب است در جسم منست آنچه به ‌گیسوی تو تاب است

2 دل بی‌تو بسی تنگتر از سنهٔ چنگ است جان بی‌تو بسی زارتر از زیر رباب است

3 بر ما به تکبر نگری این چه غرورست از ما به تغافل ‌گذری این چه عتاب است

4 بی ‌موی تو چون موی توام روز سیاهست بی‌ چشم تو چون چشم توام حال خراب است

1 بدا به حالت آن مجرمی‌که روز حساب به قدر یک شب هجر تواش‌کنند عذاب

2 خوشا به حالت آن زاهدی‌که در محشر به قدر یک دم وصل تواش دهند ثواب

3 کمند زلف خم اندر خمت ز هر تاری به‌گردن دلم افکند صدهزار طناب

4 حرارت تب شوقم شد از لب تو فزون اگرچه‌گرمی تب برطرف‌کند عناب

1 تا لاله به باغ و گل به ‌گلزارست میخواره ز زهد و توبه بیزارست

2 بر لاله به بانگ چنگ می‌خوردن عصیان‌گذشته را ستغفارست

3 امروز نشاط مل به از دی بود و امسال صفای ‌گل به از پارست

4 نوروز و جنون من به یک فصلست نیسان و نشاط من به یکبارست

1 ترک من آفت چینست و بلای ختن است فتنهٔ پیر و جوان حادثهٔ مرد و زن است

2 در بهر زلفش یک کابل وجدست و سماع در بهر چشمش یک بابل سحرست و فن است

3 دوش تا صبح به هر کوچه منادی ‌کردم زان سر زلف‌ که هم دلبر و هم دل شکن است

4 کایها القوم بدانید که آن زلف سیاه چو‌ن غرابیست‌ که هم رهبر و هم راهزن است

1 این چه جشنست ‌کزو جان جهان در طرب است در نُه افلاک از او سور و سرور عجب است

2 چرخ در رقن و زمی سرخوش ویتی سرمست راست ‌پرسی طرب اندر طرب اندر طرب است

3 ملک آباد و دل آزاد و خلایق دلشاد روح بی‌رنج و روان بی‌غم و تن بی‌تعب است

4 طلعت شاه مگر جلوه در آفاق نمود کافرینش همه از وجد به شور و شغب است

1 شنیده بودم بیمار را نگیرد خواب همی بپیچد بر گرد خویش از تب و تاب

2 گزافه بود و دروغ این سخن‌ که می‌گفتند دروغ نزد حکیمان بتا ندارد آب

3 از آنکه چشم تو بیمار هست و در خوابست به جای او همه زلف تراست پیچِشُ و تاب

4 دگر شنیدم در چین ز مشک ناید بوی مشام عقلم از اینهم نیافت بوی صواب

1 بهادر شه ای شهریاران ‌غلا‌مت قضا و قدر هردو در اهتمامت

2 به خاصان درافتاده غوغای عامی ز ادراک خاص و ز انعام عامت

3 جهان آفرین زافرینش ندارد مرادی دگر جز حصول مرامت

4 برون بود نه چرخ از جمع امکان اگر بود همپایه با احتشامت

1 فلک‌ خورشید و جنت حور و بستان یاسمن دارد عیان این هرسه را در یک‌گریبان ماه من دارد

2 یکی شاهست در لشکر چو در صف بتان آید یکی ماهست در انجم چو جا در انجمن دارد

3 قدش از قامت طوبی سبق بر دشت در خوبی چه جای قامت چوبی ‌که شمشاد چمن دارد

4 کجا بالعل او همبر کجا با روی او همسر عقیقی‌ کز یمن خیزد شقیقی‌ کز دمن دارد

1 آن کیست که باز آمد و در بزم نظر کرد جان و دل ما از نظری زیر و زبر کرد

2 آن برق یمانست‌که افتاد به خرمن یا صاعقه‌یی بود که بر کوه ‌گذر کرد

3 خیزید و بگیرید و بیارید و بپرسید زان فتنه که ناگاه سر از خانه بدر کرد

4 نی هیچ مگویید و مپویید و مجویید من یافتم آن شعبده ‌کان شعبده‌گر کرد

آثار قاآنی

37 اثر از قصاید قاآنی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید قاآنی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی