آثار قاآنی

صفحه 7 از 37
37 اثر از قصاید قاآنی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید قاآنی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار قاآنی / قصاید قاآنی

قصاید قاآنی

1 بجز لب تو کزو گفت شکرین خیزد که دیده لعل کزو جوی انگبین خیزد

2 عجب ز سادگی سرو بوستان دارم که پیش قامت موزونت از زمین خیزد

3 قد تو سرو بود طرّهٔ تو مشک اگر ز سرو ماه بروید ز مشک چین خیزد

4 کند به دوزخ اگر جای چو تو غلمانی بهشتی از سر سودای حور عین خیزد

1 عجبی عجب آن پسر به سر دارد مانا که ز حسن خود خبر دارد

2 وقتست‌که سرگران شود با خویش از بس ‌که‌ کرشمه آن پسر دارد

3 زان پیش‌ ‌که دل دهم ندانستم کاو ناز و کرشمه این‌قدر دارد

4 معشوقهٔ قیصرست پنداری زان این همه نخوت و بطر دارد

1 هر زمانم‌ که به آن ترک سر و کار افتد صلح خیزد ز میان‌ کار به پیکار افتد

2 من به عمد از پی صلح همی جویم جنگ کز پی صلحم با بوسه سر وکار افتد

3 نفسم بر دو یک افتد ز سبکروحی شوق عدد بوسهٔ من چون به سه و چار افتد

4 بر میانش چو کمر آورم از شوق دو دست نقطه را ماند کاندر خط پرگار افتد

1 ملک ز انصاف شه بهشت برین است دوزخیم بالله ار بهشت چنین است

2 گرمی بازار دین چنانکه در اقلیم کفر وقایع نگار دین مبین است

3 منت بیمر خدای عزوجل را کانچه هوا خواه خلق بود همین است

4 تا چه‌کند دادگر دگرکه زدادش ملک سراسر نگارخانهٔ چین است

1 عید آمد و آفاق پر از برگ و نواکرد مرغان چمن را ز طرب نغمه‌سراکرد

2 بی برگ و نوا بود ز تاراج خزان باغ عید آمد وکارش همه با برگ و نواکرد

3 هم ابرلب لاله پر از در عدن ساخت هم باد دل غنچه پر از مشک ختا کرد

4 با ساغر می لاله درآمد ز در باغ ل جامهٔ دیبا به تن از ه‌جد قباکرد

1 ساقی بده رطل گران زان می که دهقان پرورد انده برد غم بشکرد شادی دهد جان پرورد

2 در خم دل پیر مغان در جام مهر زر فشان در دست‌ ساقی‌ قوت‌جان ‌رخسار جانان پرورد

3 در جان جهد زان پیشتر کاندر گلو یابد خبر نارفته از لب در جگر کز رخ ‌گلستان پرورد

4 چون برفروزد مشعله یکسر بسوزد مشغله دیو ار شود زو حامله حوری به زهدان پرورد

1 ترک من آفت چینست و بلای ختن است فتنهٔ پیر و جوان حادثهٔ مرد و زن است

2 در بهر زلفش یک کابل وجدست و سماع در بهر چشمش یک بابل سحرست و فن است

3 دوش تا صبح به هر کوچه منادی ‌کردم زان سر زلف‌ که هم دلبر و هم دل شکن است

4 کایها القوم بدانید که آن زلف سیاه چو‌ن غرابیست‌ که هم رهبر و هم راهزن است

1 تا سلیمان زمان زندان اسکندر گرفت کار عالم خاصه ایران رونقی دیگر گرفت

2 خسرو غازی هلاکوخان‌ که از هر حمله‌ای پشت صد لشکر شکست و روی صد کشور گرفت

3 کرد تنها فتح یزد از یاری یزدان ولی صیت فر و شوکتش آفاق سرتاسر گرفت

4 خصم را کز جا نمی‌جنبید چون البرزکوه بخت‌عالمگیرش ازیک جنبش‌لشکر‌گرفت

1 شب ‌گذشته‌ که آفاق را ظلام‌ گرفت ز تاب مهر زمین رنگ سیم خام‌ گرفت

2 شب سیاه چو دزدان ز تاب ماه‌کمند به کف نهاد و همی راه کوی و بام گرفت

3 به سام روز مگر نوح دهر نفرین کرد که بی‌جنایت معهود رنگ حام‌گرفت

4 چو یام گشت جدی‌غرقه چون ‌طلیعهٔ صبح نمود جودی وکشتی بر او مقام‌ گرفت

1 الا تدارک ماه صیام بایدکرد خلاف عادت شرب مدام باید کرد

2 به مصلحت دو سه روزی نماز باید کرد ز می قعود و به تقوی قیام بایدکرد

3 ز بانگ زیر و بم مقریان بد آواز به خویش عیش شبانگه حرام باید کرد

4 ز بهر حفظ سلامت جز این علاجی نیست که ‌گوش هوش به وعظ امام باید کرد

آثار قاآنی

37 اثر از قصاید قاآنی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید قاآنی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی