ز خلق خواجهٔ عالم ز رای مهتر از قاآنی قصیده 275
1. ز خلق خواجهٔ عالم ز رای مهتر دوران
معطر آمده گیتی منور آمده کیهان
...
1. ز خلق خواجهٔ عالم ز رای مهتر دوران
معطر آمده گیتی منور آمده کیهان
...
1. ساقی در این هوای سرد زمستان
ساغر می را مکن دریغ ز مستان
...
1. صبح برآمد به کوه مهر درخشان
چرخ تهی گشت از کواکب رخشان
...
1. صدر اعظم شد چو بخت شهریار از نو جوان
از نشاط آنکه شاه بیقرین رست از قران
...
1. گر خضر دهد آب بقایت به زمستان
مستان بستان جام می از ساقی مستان
...
1. گشته در برجی دو نجم سعد گردون را قران
یا دو خورشد فروزان طالع از یک خاوران
...
1. مرا در شش جهت از پنج تن خاطر بود شادان
که هریک در سپهر جاه هستند اختری تابان
...
1. نادرترین اشیا نیکوترین امکان
از عقلهاست اول وز خلقهاست انسان
...
1. نظام مملکت از خنجر بهادرخان
نشان سلطنت از افسر بهادرخان
...
1. رسمعاشق نیست با یکدل دو دلبر داشتن
یا ز جانان یا ز جان بایست دل برداشتن
...
1. عید دان چیست لب چون عید خندان داشتن
خند خندان جان نثار راه جانان داشتن
...