گر یار جفاکار و گر عربده از فضولی بغدادی رباعی 25
1. گر یار جفاکار و گر عربده جوست
خوش باش که هر چه آید از یار نکوست
...
1. گر یار جفاکار و گر عربده جوست
خوش باش که هر چه آید از یار نکوست
...
1. هر دلبر پر جفا که در عالم هست
از روی وفاست ناصح عاشق مست
...
1. تا سلسله عاشقی ما برپاست
دام دل ما مقید بند بلاست
...
1. انجام وجود اهل عالم عدم است
پایان سرور و راحت و ذوق غم است
...
1. کار دلم از عشق تو انجام نیافت
جانم بلب آمد از لبت کام نیافت
...
1. دنیا نه مقام ذوق و عیش و طرب است
عیش و طرب و ذوق درو بس عجب است
...
1. آن ماه که نور چشم اهل نظر است
هر لحظه بصورت دگر جلوه گر است
...
1. ای ملک تو فارغ از شریک و وارث
و آن ملک همین قدیم و باقی حادث
...
1. ای امر تو عقد بند پیوند مزاج
عالم بتو در فطرت و خلقت محتاج
...
1. هستی بوجود تو دلیلیست صریح
هر ذره بذکر تو زبانیست فصیح
...
1. ای دل بگذر ز تنگنای این کاخ
آهنگ فنا کن که فضاییست فراخ
...
1. تا دل ز غم هجرت پریشان نشود
شایسته ذوق وصل جانان نشود
...