1 کاش آن صنم آماده شدی جلوهگری را در پرده نشاندی صنم کاشغری را
2 گر جعد تو مویی فکند بر سر آتش احضار کند روح هوا فوج پری را
3 از منظر خورشید تو گر پرده برافتد هر ذره کند دعوی صاحبنظری را
4 هر گه که چو طاوس خرامی عجبی نیست گر طوق به گردن فکنی کبک دری را
1 نه دست آن که بگیریم زلف ماهی را نه روز روشنی از پی شب سیاهی را
2 فغان که بر در شاهی است دادخواهی ما که از ستم ندهد داد دادخواهی را
3 گدای شهرم و بر سر هوای آن دارم که سر نهم به کف پای پادشاهی را
4 ز خسروان ملاحت کجا روا باشد که در پناه نگیرند بیپناهی را
1 هر چه کردم به ره عشق وفا بود، وفا وانچه دیدم به مکافات جفا بود ، جفا
2 شربت من ز کف یار الم بود، الم قسمت من ز در دوست بلا بود، بلا
3 سکه عشق زدن محض غلط بود ، غلط عاشق ترک شدن عین خطا بود، خطا
4 یار خوبان ستم پیشه گران بود ، گران کار عشاق جگر خسته دعا بود، دعا
1 تا به مستی نرسد بر لب ساقی لب ما بر نیاید ز خرابات مغان مطلب ما
2 عشق پیری است که ساغر زدهایم از کف او عقل طفلی است که دانا شده در مکتب ما
3 توبه از شرب دمادم نتوانیم نمود که جز این شیوهٔ شیرین نبود مشرب ما
4 ملتی نیست به جز کفر محبت ما را هیچ کیشی نتوان جست به از مطلب ما
1 آمد به جلوه شاهد بالا بلند ما آماده شد بلای دل دردمند ما
2 ما مهر از آن پسر سر مویی نمیبریم برند اگر به خنجر کین بندبند ما
3 تا چشم خود به دورهٔ ساقی گشادهایم دور زمانه چشم ببست از گزند ما
4 گفتم که نوشداروی عشاق خسته چیست گفتا تبسمی ز لب نوشخند ما
1 چون خاک میشود به رهت جان پاک ما بگذار نخوت از سر و بگذر به خاک ما
2 یا رب که دامن تو نگیرد به روز حشر خونی که ریختی ز دل چاک چاک ما
3 دردا که هیچ در دل سختت اثر نکرد اشک روان و آه دل دردناک ما
4 تا کی که با خیال تو در خاک میکنیم خمخانه مست میشود از فیض تاک ما
1 خطت دمید از اثر دود آه ما شد آه ما نتیجه روز سیاه ما
2 ما را به جرم عشق تو کشتند منکران سرمایهٔ ثواب شد آخر گناه ما
3 ما خونبهای خویش نخواهیم روز حشر گر باز بر جمال تو افتد نگاه ما
4 شاهد ضرور نیست شهیدان عشق را گو هیچ دم مزن ز شهادت گواه ما
1 چشم بیمار تو شد باعث بیماری ما به مسیحا نرسد فکر پرستاری ما
2 تا ز بندت شدم آزاد، گرفتار شدم سخت آزادی ما بند گرفتاری ما
3 سر ما باد فدای قدم عشق ، که داد با تو آمیزش ما از همه بیزاری ما
4 بس که تن خسته و دل زار شد از بار غمت ترسم آخر که به گوشت نرسد زاری ما
1 ای زلف تو بر هم زن فرزانگی ما وین سلسله سرمایهٔ دیوانگی ما
2 سر بر دم تیغ تو نهادیم به مردی کس نیست درین عرصه به مردانگی ما
3 با ما نشدی محرم و از خلق دو عالم سودای تو شد علت بیگانگی ما
4 آن مرغ اسیریم به دام تو که خوردند مرغان گلستان غم بی دانگی ما
1 ای کاش جان بخواهد معشوق جانی ما تا مدعی بمیرد از جان فشانی ما
2 گر در میان نباشد پای وصال جانان مردن چه فرق دارد با زندگانی ما
3 ترک حیات گفتیم کام از لبش گرفتیم الحق که جای رشک است بر کامرانی ما
4 سودای او گزیدیم جنس غمش خریدیم یا رب زیان مبادا در بی زیانی ما