53 اثر از غزلیات در دیوان اشعار فروغی بسطامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار فروغی بسطامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار فروغی بسطامی

1 کاش آن صنم آماده شدی جلوه‌گری را در پرده نشاندی صنم کاشغری را

2 گر جعد تو مویی فکند بر سر آتش احضار کند روح هوا فوج پری را

3 از منظر خورشید تو گر پرده برافتد هر ذره کند دعوی صاحب‌نظری را

4 هر گه که چو طاوس خرامی عجبی نیست گر طوق به گردن فکنی کبک دری را

1 نه دست آن که بگیریم زلف ماهی را نه روز روشنی از پی شب سیاهی را

2 فغان که بر در شاهی است دادخواهی ما که از ستم ندهد داد دادخواهی را

3 گدای شهرم و بر سر هوای آن دارم که سر نهم به کف پای پادشاهی را

4 ز خسروان ملاحت کجا روا باشد که در پناه نگیرند بی‌پناهی را

1 هر چه کردم به ره عشق وفا بود، وفا وانچه دیدم به مکافات جفا بود ، جفا

2 شربت من ز کف یار الم بود، الم قسمت من ز در دوست بلا بود، بلا

3 سکه عشق زدن محض غلط بود ، غلط عاشق ترک شدن عین خطا بود، خطا

4 یار خوبان ستم پیشه گران بود ، گران کار عشاق جگر خسته دعا بود، دعا

1 تا به مستی نرسد بر لب ساقی لب ما بر نیاید ز خرابات مغان مطلب ما

2 عشق پیری است که ساغر زده‌ایم از کف او عقل طفلی است که دانا شده در مکتب ما

3 توبه از شرب دمادم نتوانیم نمود که جز این شیوهٔ شیرین نبود مشرب ما

4 ملتی نیست به جز کفر محبت ما را هیچ کیشی نتوان جست به از مطلب ما

1 آمد به جلوه شاهد بالا بلند ما آماده شد بلای دل دردمند ما

2 ما مهر از آن پسر سر مویی نمی‌بریم برند اگر به خنجر کین بندبند ما

3 تا چشم خود به دورهٔ ساقی گشاده‌ایم دور زمانه چشم ببست از گزند ما

4 گفتم که نوش‌داروی عشاق خسته چیست گفتا تبسمی ز لب نوش‌خند ما

1 چون خاک می‌شود به رهت جان پاک ما بگذار نخوت از سر و بگذر به خاک ما

2 یا رب که دامن تو نگیرد به روز حشر خونی که ریختی ز دل چاک چاک ما

3 دردا که هیچ در دل سختت اثر نکرد اشک روان و آه دل دردناک ما

4 تا کی که با خیال تو در خاک می‌کنیم خم‌خانه مست می‌شود از فیض تاک ما

1 خطت دمید از اثر دود آه ما شد آه ما نتیجه روز سیاه ما

2 ما را به جرم عشق تو کشتند منکران سرمایهٔ ثواب شد آخر گناه ما

3 ما خون‌بهای خویش نخواهیم روز حشر گر باز بر جمال تو افتد نگاه ما

4 شاهد ضرور نیست شهیدان عشق را گو هیچ دم مزن ز شهادت گواه ما

1 چشم بیمار تو شد باعث بیماری ما به مسیحا نرسد فکر پرستاری ما

2 تا ز بندت شدم آزاد، گرفتار شدم سخت آزادی ما بند گرفتاری ما

3 سر ما باد فدای قدم عشق ، که داد با تو آمیزش ما از همه بیزاری ما

4 بس که تن خسته و دل زار شد از بار غمت ترسم آخر که به گوشت نرسد زاری ما

1 ای زلف تو بر هم زن فرزانگی ما وین سلسله سرمایهٔ دیوانگی ما

2 سر بر دم تیغ تو نهادیم به مردی کس نیست درین عرصه به مردانگی ما

3 با ما نشدی محرم و از خلق دو عالم سودای تو شد علت بیگانگی ما

4 آن مرغ اسیریم به دام تو که خوردند مرغان گلستان غم بی دانگی ما

1 ای کاش جان بخواهد معشوق جانی ما تا مدعی بمیرد از جان فشانی ما

2 گر در میان نباشد پای وصال جانان مردن چه فرق دارد با زندگانی ما

3 ترک حیات گفتیم کام از لبش گرفتیم الحق که جای رشک است بر کامرانی ما

4 سودای او گزیدیم جنس غمش خریدیم یا رب زیان مبادا در بی زیانی ما

آثار فروغی بسطامی

53 اثر از غزلیات در دیوان اشعار فروغی بسطامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار فروغی بسطامی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی