انیس من به جز آه سحر نیست از فایز بیتی 73
1. انیس من به جز آه سحر نیست
غذای من به جز خون جگر نیست
...
1. انیس من به جز آه سحر نیست
غذای من به جز خون جگر نیست
...
1. بیا جانا که دنیا را وفا نیست
جوی راحت در این محنت سرانیست
...
1. دلا دیدی که دلبر عهد بشکست
زما ببرید و با اغیار پیوست؟
...
1. به گلشن تا ز گل نام و نشانست
حدیث بلبل و گل در میانست
...
1. بتا عشقت به جانم آتش افروخت
که تا صبح قیامت بایدم سوخت
...
1. ندانم چون کنم دل بی قرار است
به چشمم روز روشن شام تاراست
...
1. رخ تو دلبرا مانند ماهست
رخ من از غمت چون برگ کاهست
...
1. ندارم راحتی جز زجر و زحمت
به جز خواری و دشواری و محنت
...
1. اگر دوران دهد بر بادم ای دوست
وگر هجران کند بنیادم ای دوست
...
1. عرق بر چهره ات گل یا گلابست
و یا پروین به روی ماهتابست؟
...
1. اگر در عهد، ابروت منکر ماست
ولی تصدیق تو چشمان شهلاست
...
1. نه هر ویروانه دل ماوای عشقست
نه هر سینه که بینی جای عشقست
...