فراق لاله رویان ساخت کارم از فایز بیتی 301
1. فراق لاله رویان ساخت کارم
ربود از کف عنان اختیارم
...
1. فراق لاله رویان ساخت کارم
ربود از کف عنان اختیارم
...
1. چرا از دلبر حورا سرشتم
چو آدم دور از باغ بهشتم؟
...
1. ندانم خواب یا بیدار بودم
ز شوقش مست یا هشیار بودم
...
1. نشد ز آمد شد نظاره مفهوم
به لب دندان بود یا در منظوم
...
1. فغان کز کوی جانان دور ماندم
ز فیض صحبتش مهجور ماندم
...
1. ندانم در چه حالم در کجایم
کجایم می کشاند ناخدایم
...
1. بتا کی دست در پستانت آرم
فرا کی میوه در بستانت آرم
...
1. اگر جانان به هنگام تکلم
دهد بیجاده را اذن تبسم
...
1. گهی که سرنهادم تا بخوابم
هماندم دلبرم آمد به یادم
...
1. نه من امروز پابند تو هستم
که من پا بست پیمان الستم
...
1. به هنگام تبسم های جانان
شکر ریزد ز مروارید و مرجان
...
1. رخ و زلف و لب و دندان جانان
گل است و سنبل است و لعل و مرجان
...