ندانم خواب یا بیدار بودم از فایز دوبیتی 85
1. ندانم خواب یا بیدار بودم
ز شوقش مست یا هشیار بودم
1. ندانم خواب یا بیدار بودم
ز شوقش مست یا هشیار بودم
1. فراق لالهرویان ساخت کارم
ربود از کف عنان اختیارم
1. مگر یار آمده بر پشت بامم
که بوی جنت آید بر مشامم؟
1. تو بر من بگذری چون برق رخشان
منت چون رعد اندر پی خروشان
1. خیال کشتن من داشت جانان
کدامین سنگدل کردش پشیمان
1. پس از ببریدن و پیوند جانان
مرا خوش آمده از دادن جان
1. مه بالانشین، پایین نظر کن
به مسکینان کلامی مختصر کن
1. مرو ای جان شیرین از بر من
توقف کن که آید دلبر من
1. اگر هنگام مردن دلبر من
نهد از مهر بر زانو سر من
1. به سیر باغ رفتم باختم من
نظر بر نوگلی انداختم من
1. خم ابروست یا شمشیر بهمن
مژه یا نیزه یا تیر تهمتن
1. ز کشت و پیچ این شلوار رنگین
خرامان رفتن و این وضع سنگین