ای دل من ترا بشارت داد از فرخی سیستانی قصیده 24
1. ای دل من ترا بشارت داد
که ترا من بدوست خواهم داد
...
1. ای دل من ترا بشارت داد
که ترا من بدوست خواهم داد
...
1. عاشقانرا خدای صبر دهاد
هیچکسرا بلای عشق مباد
...
1. ای پسر گر دل من کرد همی خواهی شاد
از پس باده مرا بوسه همی باید داد
...
1. ای دل میر اولیا بتو شاد
خلعت میر بر تو فرخ باد
...
1. از باغ باد بوی گل آورد بامداد
وز گل مرا سوی مل سوری پیام داد
...
1. گر نه آیین جهان از سر همی دیگر شود
چون شب تاری همی از روز روشن تر شود
...
1. قوی کننده دین محمد مختار
یمین دولت محمود قاهر کفار
...
1. بفرخنده فال و بفرخنده اختر
به نو باغ بنشست شاه مظفر
...
1. هر سپاهی را که چون محمود باشد شهریار
یمن باشد بر یمین ویسر باشد بریسار
...
1. مرا، دی عاشقی گفت ای سخنور
میان عاشق و معشوق بنگر
...
1. بهار تازه دمید ای بروی رشک بهار
بیا و روز مرا خوش کن و نبید بیار
...
1. فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر
سخن نوآر که نو را حلاوتیست دگر
...