ای وعده تو چون سر زلفین از فرخی سیستانی قصیده 13
1. ای وعده تو چون سر زلفین تو نه راست
آن وعده های خوش که همی کرده ای کجاست
...
1. ای وعده تو چون سر زلفین تو نه راست
آن وعده های خوش که همی کرده ای کجاست
...
1. من ندانم که عاشقی چه بلاست
هر بلایی که هست عاشق راست
...
1. ترک من بر دل من کامروا گشت و رواست
ازهمه ترکان چون ترک من امروز کجاست
...
1. دل آن ترک نه اندر خور سیمین بر اوست
سخن او نه ز جنس لب چون شکر اوست
...
1. همی تا خسرو غازی خداوند جهان باشد
جهان چون ملکش آبادان و چون بختش جوان باشد
...
1. یمین دولت شاه زمانه با دل شاد
بفال نیک کنون سوی خانه روی نهاد
...
1. چندانکه جهانست ملک شاه جهان باد
با دولت پاینده و با بخت جوان باد
...
1. خسرو می خواست هم از بامداد
خلق بمی خوردن اوگشت شاد
...
1. ای همه ساله زخوی تو دل سلطان شاد
دل سلطان همه سال از خوی تو شادان باد
...
1. هر روز مرا عشق نگاری بسر آید
در باز کند ناگه و گستاخ در آید
...
1. هر که بود از یمین دولت شاد
دل بمهر جمال ملت داد
...