تا پرنیان سبز بورن از فرخی سیستانی قصیده 151
1. تا پرنیان سبز بورن کرد بوستان
با مصمت سپید همی گردد آسمان
...
1. تا پرنیان سبز بورن کرد بوستان
با مصمت سپید همی گردد آسمان
...
1. چو زر شدند رزان، از چه؟ از نهیب خزان
بکینه گشت خزان، با که؟ باستاک رزان
...
1. ای برید شاه ایران از کجا رفتی چنین
نامه ها نزد که داری؟ بار کن! بگذار! هین
...
1. بدان خوشی وبدان نیکویی لب و دندان
اگر بجان بتوانی خرید نیست گران
...
1. میغ بگشاد و دگرباره بیفروخت جهان
روزی آمد که توان داد از آن روز نشان
...
1. مکن ای ترک مکن قدر چنین روز بدان
چون شد این روز، درین روز رسیدن نتوان
...
1. آمد آن نو بهار تو به شکن
بازگشتی بکرد توبه من
...
1. نگار من آن لعبت سیمتن
مه خلخ و آفتاب ختن
...
1. گفتم گلست یا سمنست آن رخ و ذقن
گفتا یکی شکفته گلست و یکی سمن
...
1. سیه زلف آن سرو سیمین من
همه تاب و پیچست و بند و شکن
...
1. اندر آمد به باغ باد خزان
گرد برگشت گرد شاخ رزان
...
1. بت من آن به دو رخ چون شکفته لاله ستان
چو دید روی مرا روی خویش کرد نهان
...