دل اگر میل سوی ساغر از امیرعلیشیر نوایی غزل 192
1. دل اگر میل سوی ساغر صهبا میکرد
بهر عکس رخ آن ساقی زیبا میکرد
...
1. دل اگر میل سوی ساغر صهبا میکرد
بهر عکس رخ آن ساقی زیبا میکرد
...
1. ساقی ار عکس مه چهره به جام اندازد
باز در دور قمر شین تمام اندازد
...
1. گل نو شکفته من که ز رخ بهار دارد
ز دل رمیده بلبل نه یکی هزار دارد
...
1. سحر وزید نسیم طرب فزای بهار
که گشت باعث می خوردنم هوای بهار
...
1. شد بلا چشم تو ای گلرخسار
نقطه زیر بلا خال عذار
...
1. غیر ازو نیست مرا در دو جهان یار دگر
جز ویم یار دگر جز غم او کار دگر
...
1. دل صد پاره ام از لعل تو خونست دگر
هر دم از رهگذر دیده برونست دگر
...
1. هردم رسد به دل چو ز عالم غمی دگر
غم نیست چون ز من بودت عالمی دگر
...
1. کیف و جان بخشدم آن لب می نابست مگر؟
روح صافی کندم لعل مذابست مگر؟
...
1. نوبهاران به قدح آب طربناک انداز
ابرسان غلغله در گنبد افلاک انداز
...
1. اگر چه نیست امید وصال او هرگز
ولی نبوده دلم بی خیال او هرگز
...
1. کوثر و حور ز گلزار جنان ما را بس
باده و مغبچه از دیر مغان ما را بس
...