29 اثر از غزلیات در دیوان اشعار فارسی امیرعلیشیر نوایی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار فارسی امیرعلیشیر نوایی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار فارسی امیرعلیشیر نوایی

1 دل چو پروانه ز شمع رخ جانانه بسوخت وه چه پروانه که از شعله او خانه بسوخت

2 موی خال تو بران شعله عارض عجب است نشود سبز چو هر گه به زمین دانه بسوخت

3 عشق در سینه ام افتاد کزان سوخت دلم آتش افتاد به ویرانه که دیوانه بسوخت

4 شوق در هجر نشد دفع و به دل آتش زد شمع را شب بنشاندند و ازان خانه بسوخت

1 دید آن که پی من به خرابات فنا رفت سرها چو حباب آمد و بر باد فنا رفت

2 در هجر تو آه دل من بوده که تا صبح گفتند خلایق که مگر باد صبا رفت

3 در راه به زهاد بسی عربده کردست آن کافر بد مست که دوش از بر ما رفت

4 غایب چو شد از ما دگر از ماش مجوئید او بود پری رفت و ندانیم کجا رفت

1 هر دل که نه صاف است برو فیض خرام است مرآة رخ دوست دل آئینه فام است

2 در آئینه جام بدیدم رخ ساقی آن دوره آئینه مگر دوره جام است؟

3 از آب حیات قدحم کام به ذوق است عمری می تلخ است و مرا عمر به کام است

4 کی لخلخه صندل احمر خوشم آید که قلقله ظرف میم عطر مشام است

1 بیا که هاتف میخانه دوش پنهان گفت به من حکایتی از سر می که نتوان گفت

2 چو گشت واقف ازین حال پیر باده فروش میم به تهنیه داد و به لطف و احسان گفت

3 که ای گدای خرابات ناامید مباش چرا که هاتف غیب آنچه بایدت آن گفت

4 ازان زمان که دلم نشاء یافت از می عشق به خویشتن همه دشوار دهر آسان گفت

1 من و میل الف قامت آن حورسرشت بر سرم چون که قضا در ازل این حرف نوشت

2 چشم دارم که دهد پیر مغان از سر خم چو به رندان لحد زیر سرم باید خشت

3 مطلب نخل وفا از چه که دهقان قضا هرگز این تخم عجب در چمن دهر نکشت

4 منم امروز و می و مغبچه و دیر مغان شیخ و فردا طلب کوثر و رضوان بهشت

1 تا کوثر و فردوس ره دور و دراز است وان عیش غنیمت که در میکده باز است

2 از ناز مران رخش پی قبل که هر سو بر خاک ره افتاده سر اهل نیاز است

3 بنگر به حباب می گلرنگ که در دور چون دیده محمود به دیدار ایاز است

4 زلف تو مگر هست شب هجر و ره عشق کان تیره و این جمله نشیب است و فراز است

1 زهی صد پیر کنعانی مریدت دو صد یوسف غلام زر خریدت

2 گلت بشکفت اندر گلشن قرب نسیم باغ وحدت چون وزیدت

3 شدی افلاک رو چون مژده وصل رسانید آسمان پیما بریدت

4 چه باک از رنج عالم پیکرت را چو دل در مأمن قرب آرمیدت

1 گفتم شراب لعل تو یاقوت احمر است یاقوت و لعل نیست ندانم چه جوهر است

2 طوبی برابر قدت ار گوید اهل زهد گفتن بود گیاه به طوبی بر ابر است

3 ماییم در حریم خرابات و جام می محروم آنکه طالب فردوس و کوثر است

4 بنگر گدای میکده بر کف کهن سفال همچون شهی که در کف او ساغر زر است

1 زان لعل می آلود شدم مست خرابت ای مغبچه شوخ چه مستست شرابت

2 ای عشق هوایت چه بهار است که بادا بر خرمت ما تیره دلان برق سحابت

3 با عارض نسرین وش اگر باده بنوشی بر چهره چه گلها شگفاند می نابت

4 در نور صفا چونکه ز خورشید فزونی هرگز نشود حایل رخسار نقابت

1 لعل تو نبات و سخنت آب حیاتست تب خاله بران گوشه لب حب نباتست

2 از دیر سوی مسجد ازانم حرکت نیست کان مغبچه در میکده شیرین حرکاتست

3 از صومعه خود را به خرابات فکندیم کانجا ز خودی بیشترم روی نجاتست

4 آن حور پریزاد که در جمله صفاتش آمد ملکی شیوه ندانم که چه ذاتست

آثار امیرعلیشیر نوایی

29 اثر از غزلیات در دیوان اشعار فارسی امیرعلیشیر نوایی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار فارسی امیرعلیشیر نوایی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی