8 اثر از خیابان چهارم در شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) الهامی کرمانشاهی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر خیابان چهارم در شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) الهامی کرمانشاهی شعر مورد نظر پیدا کنید.

خیابان چهارم در شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) الهامی کرمانشاهی

1 چو نامه به دست سپهبد رسید ز غیرت، روان درتنش بردمید

2 بزد کوس و برشد به زین بی شکیب ندانست در ره فراز از نشیب

3 سوی کوفه آمد دمان با سپاه وز آن سوی مختار ناورد خواه

4 همه یاوران را برخویش خواند سخن ها زکردار دشمن براند

1 سنان ها همی گشت رخشان چو برق همی خرد، بد پرتو افکن به فرق

2 ستوران زغریدن سهمناک دل شیر کردندی از بیم چاک

3 برید اجل تیغ خونخوارشان براهیم مالک سپهدارشان

4 دلیری به رزم آستین بر زده دوصد ره به یک دشت لشگر زده

1 بفرمود تات در برون سرای نمودند رخشان درفشی به پای

2 نوشتند نام خدا و رسول (ص) بدان رایت و نام شوی بتول (ع)

3 منادی نداد داد در شهر و کوی که در پای هر رهگذر سو به سوی

4 شود مرد کند آوری پاسبان مبادا شود فتنه بر پا شبان

1 که بربسته بودش به بندی گران که پردخته بودند آهنگران

2 بدش نام عبداله بن اسد که نفرین رسادش به روح و جسد

3 بدو گفت مختار کای بد نژاد که چون تو پلیدی ز مادر نزاد

4 چرا رفته بودی به کرب و بلا به پیکار دارای اهل ولا

1 یکی پیش ایوان کیوان غلام اسیر بیاورد نافع به نام

2 که این بد منش بدنگهبان رود چو درکربلا شه نبرد آزمود

3 نهشت این بد اندیش ناپاکزاد که عباس سالار حیدر نژاد

4 برد آب زی پرده گی های شاه بپیماید از روی زی برده راه

1 سریر مهی جای مختار گشت به درگاه بسته صف بارگشت

2 فروزنده ی دین یل خوب کیش بفرمود با نامداران خویش

3 که از کشتن این فرو مایگان که خونشان نیارزد همی رایگان

4 اگر چند شادم، دلم شاد نیست روانم زبند غم آزاد نیست

1 چهارم عبید ابن اسود به نام که بد خوی بود و زنسل حرام

2 هم اینسان به رزم خداوند دین بدند اندر آن پهنه ی سهمگین

3 به دژخیم فرمود فرمانروای کز این ناکسان هم بپرداز جای

4 فرومایه در خورد گفت و شنود نپایید و سرشان ببرید زود

1 همانگه یکی از غلامان پیر بیامد ببوسید پیش سریر

2 یکی زشت مردش گرفتار بند بداندیش و نستوده ناهوشمند

3 که او منقذ مره اش نام برد دلش تیره از بدگهر مام بود

4 چه گویم نگویم که را کشته بود که را؟ تن به خون اندر آغشته بود

1 بگفت ای زدین بی خبر روی زشت تو را نیز کشتن بود سرنوشت

2 بفرمود تا بر زدندش به دار نگون سرشده با کمند استوار

3 به زه کرد سالار کشور کمان یکی تیر بگشاد بر بد گمان

4 که بنشست بر چشم و جست از قفاش چنین دید بیدین سزای جفاش

1 تو دست از تن میر اسلامیان فکندی برای شه شامیان

2 جوان علی (ع) را فکندی زپای ببراد دست تو ای تیره رای

3 نترسیدی از صولت حیدریش وزان سطوت و فره ی صفدریش

4 پلید تبهکار گفت: ای امیر سخن راست گویم زمن در پذیر

آثار الهامی کرمانشاهی

8 اثر از خیابان چهارم در شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) الهامی کرمانشاهی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر خیابان چهارم در شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) الهامی کرمانشاهی شعر مورد نظر پیدا کنید.