8 اثر از خیابان چهارم در شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) الهامی کرمانشاهی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر خیابان چهارم در شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) الهامی کرمانشاهی شعر مورد نظر پیدا کنید.

خیابان چهارم در شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) الهامی کرمانشاهی

1 بگفتش: که ای؟ وز کجا آمدی؟ شتابان بدین سو چرا آمدی؟

2 بگفتا: که از بادیه رهسپار شدم سوی کوفه من ای نامدار

3 که بینم یکی روی آن مردمان که هستند با من ز یک دودمان

4 بدو گفت مختار با من دروغ مگو گر، به دل داری از دین فروغ

1 بدیدش چو نیکو براهیم بود کزو جان شیران پر از بیم بود

2 بدوگفت: کای شیر شمشیر بند مبادا ز چشم بدانت گزند

3 چرا گشتی اندر پی من روان؟ زرنج تو شد تیره بر من روان

4 بگفت: آمدم بهر آن کار را که خواندی بدان میر مختار را

1 که آن بستگان بند بگسیختند چو شب بود بس تیره بگریختند

2 شنیدند افغان او را سپاه سوی خیمه ی او گرفتند راه

3 چو عامر از این کارآگاه شد پر از اخگرش جان گمراه شد

4 بیامد دمان تا بر روزبان بگفتش رها بادت از تن روان

1 برفته است با مرد جاسوس دوش دژم گشت و از درد بر زد خروش

2 بیفراشت سوی خداوند دست که ای آفریننده ی هر چه هست

3 براهیم را تو مدد کار باش زآسیب دشمن نگهدار باش

4 پس از پوزشش نزد جان آفرین بفرمود بستند بر اسب، زین

1 بیفکندش آن سر به سم سمند بدو خیره چون گشت آن ارجمند

2 بدیدش همان مرد جاسوس بود که با میر آن نیکویی ها نمود

3 بدوگفت مهتر که نیک آمدی تو را باد بخشایش ایزدی

4 سرکیست کاورده ای ارمغان بگفتا: سر دشمن خاندان

1 هم از مرگ عامر که بدخال او به تیغ براهیم ناوردجو

2 رخ ازکین مختار چوند سندروس همی زد بهم دست و گفت ای فسوس

3 وزان پس به برخواند آن پرفساد پی چاره جویی عبید زیاد

4 بدو گفت: با لشگری بیشمار از ایدر سوی کوفه شو رهسپار

1 بزرگان لشگر یکی انجمن نمودند و گفتند زینسان سخن

2 که ما را دگر جای پیکار نیست سپاه اندک است و سپهدار نیست

3 همان به، که گیرم زی کوفه راه که لشگر نگردد زدشمن تباه

4 برآن گفته یکسر نهادند رای همان شب برفتند زان سخت جای

1 بسی داستان ها زمختار راد زدند و زفرجام کردند یاد

2 بگفتند: کاین مرد شد چیردست بیفکند در چند لشگر شکست

3 همی روز تا روز ستوارتر شود کار او بر فرازیش فر

4 اگر چند با ما نکرده است بد یکی خواهش ما نکرده است رد

1 همه هر چه گفتی و دیدی ز پیش پدید آمد از فرقه ی زشت کیش

2 چو دیدند تنها و بی یاورم جدا از سپهدار و از لشگرم

3 سپه گرد کردند برکین من نجویند جز نقض آیین من

4 پی دفع این قوم خودکامه را به هر جا که برخوانی این نامه را

آثار الهامی کرمانشاهی

8 اثر از خیابان چهارم در شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) الهامی کرمانشاهی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر خیابان چهارم در شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) الهامی کرمانشاهی شعر مورد نظر پیدا کنید.