بیفکندش از الهامی کرمانشاهی شاهدنامه (چر خیابان باغ فردوس) 24
1. بیفکندش آن سر به سم سمند
بدو خیره چون گشت آن ارجمند
1. بیفکندش آن سر به سم سمند
بدو خیره چون گشت آن ارجمند
1. هم از مرگ عامر که بدخال او
به تیغ براهیم ناوردجو
1. بزرگان لشگر یکی انجمن
نمودند و گفتند زینسان سخن
1. بسی داستان ها زمختار راد
زدند و زفرجام کردند یاد
1. همه هر چه گفتی و دیدی ز پیش
پدید آمد از فرقه ی زشت کیش
1. چو نامه به دست سپهبد رسید
ز غیرت، روان درتنش بردمید
1. سنان ها همی گشت رخشان چو برق
همی خرد، بد پرتو افکن به فرق
1. بفرمود تات در برون سرای
نمودند رخشان درفشی به پای
1. که بربسته بودش به بندی گران
که پردخته بودند آهنگران
1. یکی پیش ایوان کیوان غلام
اسیر بیاورد نافع به نام
1. سریر مهی جای مختار گشت
به درگاه بسته صف بارگشت