1 دگر شب به بدرود خیرالبشر (ع) به سوی حرم رفت آن تاجور
2 دو تاکرد بالا زبهر نماز همی سود رخ بردر بی نیاز
3 به درگاه یزدان برافراشت دست که ای آفریننده ی هرچه هست
4 قدم جز به حکم تو ننهاده ام زبان جز به امر تو نگشاده ام
1 درآن تیره شب سروباغ رسول روان شد به بدرود قبر بتول
2 بدان تربت ازدیده بگشاد –رود به مادر فرستاد لختی درود
3 که ای مام نیک اختر مهربان مرا پرورانده به روز و شبان
4 منم ناز پروده ی نوش تو که پیوسته بودم درآغوش تو
1 بسی مویه ها کرد و پوزش نمود چنان چون سزاوار آن شاه بود
2 چو ازکشور شب سوی مرز روز بسیج سفر کرد گیتی فروز
3 به کاخ ولایت امام زمان شد ازقبر فرخ برادر چمان
4 غلامان و یاران خود را سرود که زی بار بستن گرایید زود
1 بیامد به نزد شه راستین محمد گزین پور ضر غام دین
2 چو آمد به نزدیک فرخنده شاه توگفتی قرین شد به خورشید ماه
3 دو تا کرد بالا و بوسید خاک کشید از درون ناله ی دردناک
4 که ای چون پدر برتر ازهر چه هست زبر دست شاهان تو را زیر دست
1 که ناگه رسیدند زار و نوان برشاه دین هاشمی بانوان
2 همه مویه ساز و همه موی کن همه دست غم برسر و سینه زن
3 شه آن بانوان را چو آنگونه دید همان آه و فغان ایشان شنید
4 بفرمود کای داغدیده زنان مباشید اینگونه برسر زنان
1 فراز زمین ها همه گشت پست به فرمان آن داور حقپرست
2 سپس وادی کربلا شد بلند بدیدش عیان بانوی مستمند
3 زمینی به چشم آمدش پر بلا به خاک اندرش خون اهل ولا
4 زهر دشت دشتش غم انگیزتر زهر خاک خاکش بلا خیز تر
1 شنیدم سربانوان بهشت بهین دخت زهرای مینو سرشت
2 شبی رفت افسرده و دل دژم به بدرود مادر چمان ازحرم
3 چو برتربت پاک زهرا چمید خروشید ازدل چو آنجا رسید
4 همی ریخت مویان به زیر نقاب به گلبرگ رخ از دو دیده گلاب
1 چو روز دگر بر هیون سپهر درخشنده هودج بیاراست مهر
2 خداوند دین داور حق پرست زخلوتگه آمد به جای نشست
3 به بر خواند فرخنده عباس را سپهدار دین زبده ی ناس را
4 بدو گفت:کای از پدر یادگار شتربان بخواه و هیونان بیار
1 بدش یادگار آن خداوند دین یکی باره ازسید المرسلین
2 جهان تنگ درپیش یک گام او براق شهادت زحق نام او
3 یکی گوی زر قرص خور در دمش یکی نعل سیمین هلال ازسمش
4 فتاده زیک سم آن تیز تک مه نو گه دو به بام فلک
1 چو از شهر یثرب شه تاجدار برون آمد و ناشده رهسپار
2 ز فرخ سروشان چرخ برین گروهی چمیدند سوی زمین
3 به دست ایزدی دشنه ها استوار به پرنده اسبان مینو سوار
4 درفش خدایی برافراشته به فرمان شه دیده بگماشته