ایخواجه اگر سپهر از ابن یمین فریومدی رباعی 85
1. ایخواجه اگر سپهر دون برکشدت
چندان بود آنکه خوش خوش اندر کشدت
...
1. ایخواجه اگر سپهر دون برکشدت
چندان بود آنکه خوش خوش اندر کشدت
...
1. آنمه سوی ما چون نظر سعد نداشت
با ما ز تحملات چیزی نگذاشت
...
1. ای لعل لبت مایهدهِ آب حیات
بوسی بده از نصاب حُسنت به زکات
...
1. از لاله تر روی تو خوش رنگترست
وز سرو سهی قد تو خوش هنگترست
...
1. ایدوست سر و پای فلک پیدا نیست
نیکی و بدیش هیچ پا بر جا نیست
...
1. آنرا که دل از عشق تو کور و کر نیست
همچون دل من در پی شور و شر نیست
...
1. ایگل خجل از عارض چون نسترنت
دل بسته آن پسته شکر شکنت
...
1. ای رنگرز این خوی بدت ننگی نیست
با من سخن تو هیچ بی جنگی نیست
...
1. ای سرمه چشم بنده خاک کویت
دور از تو تنم گشت چو تار مویت
...
1. از بس که دلم با سر زلف تو نشست
چون زلف تواش فتاد صد گونه شکست
...
1. رخسار تو آئینه دیرینه ماست
ما شاهد و دیدار تو آئینه ماست
...
1. بیروی تو دل صبور گردد هیهات
یا از غم تو نفور گردد هیهات
...