این برشده دولاب از ابن یمین فریومدی رباعی 73
1. این برشده دولاب که گردد پیوست
گاهیش بلند بینی و گاهی پست
...
1. این برشده دولاب که گردد پیوست
گاهیش بلند بینی و گاهی پست
...
1. از روی تو با برگ سمن فرقی نیست
وز قد تو تا سرو چمن فرقی نیست
...
1. ای آمده از جهان گزینم رویت
وی برده بغارت دل و دینم رویت
...
1. ای کرده در آفاق روان جود توصیت
وافکنده در افاق جهان جود توصیت
...
1. آویختم ایجان دلکی در کویت
از طاق دو ابروت بیکتا مویت
...
1. انسان نه بدینصورت و شکل انسانست
کین شکل ز آمیزش جسم و جانست
...
1. آن بت که سروردل و نور بصرست
معنیش یکی و در هزاران صورست
...
1. آنکس که جهان زوست جهان خود همه اوست
جانانش همیخوانم و جان خود همه اوست
...
1. انکس که ازوست نیش نوشم هم ازوست
زانکس که سکون ازوست جوشم هم ازوست
...
1. ایدل طلب دوست گرت عادت و خوست
بیرون مبر از خویش پی اندر پی دوست
...
1. ایدل طلب کار جهان چیزی نیست
خوشباش که بسیار جهان چیزی نیست
...
1. آنم که فلک بنده مطواع منست
دیو از حشم و پری ز اتباع منست
...