یک لحظه خیال رویت از ابن یمین فریومدی رباعی 541
1. یک لحظه خیال رویت ایدلبر من
بیرون نرود بهیچ رو از سر من
...
1. یک لحظه خیال رویت ایدلبر من
بیرون نرود بهیچ رو از سر من
...
1. باشد بتو دیده رهنمون دل من
جز مرکز غم نیست درون دل من
...
1. چون بهر نشاط و خرمی شاه جهان
بگرفت بدست خسروی تیر و کمان
...
1. در حیرتم از قاضی احکام کهن
کز حکم ویند اهل جهان بی سر و بن
...
1. خوشباش که روزی رسد ای ابن یمین
حاجت نبود مگر بکوشش چندین
...
1. هرگز دهنت ایصنم سیم سرین
با پسته برابر نکند ابن یمین
...
1. یا رب بچه موجب بمن بیسر و بن
هر لحظه غمی نو دهد اینچرخ کهن
...
1. دی گفت مرا یکی که ای عهد شکن
نه گفته بدی که می نخواهم خوردن
...
1. دوری ز من ای یار پسندیده من
وی روشنی دیده غمدیده من
...
1. خواهی که شوی با طرب و عیش قرین
زنهار که بر حضر سفر را مگزین
...
1. هستم ز خیالت ای بت سیم سرین
پیوسته قرین حور در خلد برین
...
1. در وصف تو هر چند زبان گفت سخن
از حالت من گه بیان گفت سخن
...