گر کار تو نیکست از ابن یمین فریومدی رباعی 169
1. گر کار تو نیکست بتدبیر تو نیست
ور نیز بدست هم بتقصیر تو نیست
...
1. گر کار تو نیکست بتدبیر تو نیست
ور نیز بدست هم بتقصیر تو نیست
...
1. چون چشم خوشت نرگس اگر رنجورست
داند همه کس که این ازان بس دورست
...
1. لعلت صدفی پر گهر مخزونست
زلفین تو زنجیر دل محزونست
...
1. در باغ جمالت ای بت عشوه پرست
سیب ز نخ ساده و شفتالو هست
...
1. جانا لب میگون تو روح ما نیست
دارم نظری با تو ولی تنها نیست
...
1. راحت ز طبیعت جهان مهجورست
ره سوی مراد عاقلان بس دورست
...
1. هر کس که ره و رسم جهان نیک شناخت
از بهر اقامت اندرو خانه نساخت
...
1. جانرا بزر ارنگه توانستی داشت
قارونش بزر نگه توانستی داشت
...
1. کس تیغ چو پهلوان ایران نزدست
خنجر به ازو رستم دستان نزدست
...
1. معنیت چو آنجا بگذارد صورت
در حال دگر جانت برارد صورت
...
1. در پای دلت گر ز هوس خاری نیست
با نیک و بد جهان ترا کاری نیست
...
1. هر ذره که موجود شد از مغز و ز پوست
چون در نگری بجملگی پرتو اوست
...